سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اساس حکمت، مدارا کردن با مردم است . [امام علی علیه السلام]
DELL KADEH
آهنگ وبلاگ
موسوی: شما که گفتید
افکار عمومی فصل الخطاب است.
شمس الواعظین: آنجا یک بحث دیگری بود. آنجا گفتم ارتباطات سیاسی میان
گروههای مختلف اجتماعی را در انتخابات می شود دید.
موسوی: آنچه من در ذهن دارم؛ گفتم قانون اساسی گفتید نه، در آن مقطع
رهبری چندین بار نسبت به مقوله مطبوعات اظهار نگرانی کردند و نهایتا نظام
آمد برخورد کرد و بعد از آن تازه طبقه نخبه دوم خردادی آن ذهنیت
پیروزمندانه اش افول کرد. آنها فکر می کردند وقتی یک روزنامه به نام سلام
توقیف شد و 18 تیر را با آن شکل رخ داد اگر 20 روزنامه با هم توقیف شود چه
اتفاقی می افتد. درخت گردکان به این بزرگی درخت خربزه الله اکبر. اما مشخص
شد که تصور و تحلیل آنها اشتباه بود، فلذا افکار عمومی نسبت به تعطیلی یک
شبه مطبوعات هیچ واکنشی نشان نداد. کما اینکه در انتخابات سال 81 شوراها،
این افول کاملا خود را نمایان کرد. از آن تاریخ بسیاری از نخبگان دوم
خردادی نگاه خود را واقع گرایانه کردند و کمکی بود تا جریان دوم خرداد خود
را متعادل کند. در چندین مقطع آقای شمس الواعظین آمد و تندروی های مجموعه
اصلاحات را نقد کرد.
شمس الواعظین: بله، من اینکار را در همان دوره دوم خرداد انجام دادم.
موسوی: همه دلسوزان نظام فارغ از هر گرایش سیاسی دوست دارند که در این
فضای انفجار اطلاعات، رسانه ای داخلی بتوانند جوابگوی سطح انتظارات مردم
باشند به این شرط که خطوط قرمز پاس داشته شوند کما اینکه شما اشاره کردید
در لیبرال ترین کشورها رسانه هایی نظیر فاکس نیوز هم خط قرمز دارند. من نمی
گویم که همه رسانه های داخلی باید یکسان فکر بکنند چون امکان ندارد و محال
است. همین الان جریان اصولگرا بسیار متکثر است. انتقاداتی که در حال حاضر
به دولت می شود از سوی جریان اصولگرا بسیار متکثر است. انتقاداتی که به
دولت می شود از سوی جریان اصولگرای منتقد دولت آیا در زمان اصلاحات وجود
داشت؟ قطعا وجود نداشت. تندترین و صریح ترین انتقادات از طرف مجلس هشتم
نسبت به دولت احمدی نژاد انجام میشود. آیا نسبت مجلس ششم و دولت خاتمی هم
اینگونه بود؟ علی القاعده این تکثر سلیقه و فکر می تواند شامل غیر
اصولگرایان هم بشود. اما به شرطی که اصول و چارچوبی را بپذیریم. نه آنجا که
به نفع ماست بگوییم قانون اساسی و آنجایی که به نفع نیست کافه را به هم
بزنیم.
مثلث: آقای شمس الواعظین! به عنوان سوال آخر چه مکانیسمی در مطبوعات
اصلاح طلب حاکم بود تا با خودکنترلی به ادامه فعالیت بپردازند چون شما
معتقدید اگر بخشهایی دیگر حاکمیت تحمل می کردند امروز عرصه برای جولان
رسانه های فارسی زبان خارجی باز نمیشد. بالاخره گنجی از دل روزنامه های دوم
خرداد بیرون آمد. چه مکانیسمی و سیستم کنترلی برای این افراد وجود داشت که
به حاکمیت دوگانه در کشور نینجامد؟
شمس الواعظین: سه ایستگاه را با کار حرفهای خودم شاهد بودم. یکی اول
انقلاب که به کیهان دعوت به همکاری شدیم و به دفتر آقای موسوی اردبیلی
رفتیم چون توده ایها در موسسه کیهان تحصن کرده بودند مشکلاتی پیش آمد از
این رو بچه های مذهبی دعوت به کار شدند و توانستند کار را ادامه بدهند. در
آن مقطع رادیو BBC فارسی این خبر را داد و گفت: خبرهای داخلی ایران را از
رادیو ایران گوش بدهید. در دومخرداد هم شبکه ها و رادیوهای فارسی زبان تنها
منابع مرجع خبریشان مطبوعات دوم خرداد بود.
موسوی: یعنی راحت بودند.
شمس الواعظین: به آن خاطر بود که تولید نمی توانستند بکنند به همین
دلیل میزان شنوندگانشان آمد پایین چون تولید پیام در کشور آزاد یا نیمه
آزاد بود و مقطع آخر راه اندازی شبکه های فارسی زبان خارجی بود که میتواند
بسیاربسیار خطرناک باشد برای تولید داخلی که ابعادش را در حال حاضر داریم
می بینیم. مشکل من با آقای موسوی آن است که زبان آمار در گفته های ایشان
وجود ندارد. یعنی صحبتها بیشتر تحلیل است در حالیکه من و آقای موسوی کارمان
ایجاب می کند که از میزان مخاطبان رسانه خودمان حرف بزنیم و آسیبها و
تهدیدات را برشمرده و آماری موضوعات را تحلیل کنیم. زبان آمار یعنی زبانی
که ایشان به تیراژ روزنامه اش آگاه است و وقتی ماشین برگشتی ها را می بیند
نگران میشود.
موسوی: اتفاقا فروش ما بالا رفته است.
شمس الواعظین: هر دو را می گویم. وقتی هم میزان فروش را می بیند بسیار
خرسند می شود. ما این را نمی بینم و تنها از ایشان تحلیل می شنویم. از
تحلیل خسته شدیم. همیشه گفتم دنیای رسانه ها دنیای من است. تفاوت ایران با
غرب آن است که در آنجا نقشه میدان مین را در اختیار رسانه ها می گذارند و
همه مطلعند که مین کجاست ولی در ایران نقشه میدان مین دست مطبوعات و رسانه
ها نیست و تنها مین گذاران آن را در دست دارند. می گوییم شما این نقشه را
به ما بدهید تا مراقب افکار و عملکردمان باشیم ولی این نقشه مین را به ما
ارائه نمی کنند. ما خواهان دریافت نقشه مین و خطوط قرمز هستیم. آینده نه
چندان دور نشان خواهد داد که کدام یک از این دو ایده راه صواب را در پیش
گرفته است. باز تاکید می کنم آینده نزدیک و نه چندان دور، به زودی کاملا
معلوم میشود آن عدم تعادلی که بین تولید رسانه داخل و خارج است کار دست
جامعه ما خواهد داد. از همین الان این تهدید را متذکر می شوم.
مثلث: در مورد مکانیسم خودکنترلی مطبوعات دومخرداد هم صحبت کنید.
شمس الواعظین: باز میگ ویم یک جنبش اجتماعی وقتی راه میافتد اول فشار
آب سد زیاد است. وقتی میان این سوی سد و آن سوی سد آب معتدل شد فشار کم می
شود و آب در یک باریکه جریان می یابد. نکات و اسامی که از آنها نام بردید
عموما در یک وضعیت معتدل حرف بی حساب و کتاب نمی توانند بزنند و قانون حاکم
خواهد شد وگرنه یقه شان را میگیرند. انتظارمان این بود و هست که حکومتها
از آنجا که قدرت را در اختیار دارند باید تحمل و شرح صدر داشته باشند برای
خارج کردن تدریجی آدمهای افراطی و آب پشت سد. در انقلابها بانک آتش زده می
شود ولی وقتی همه چیز مستقر شد و دولت کار را بهدست گرفت همه مجبورند ملتزم
به وضعیت جدید شوند. جنبشهای اجتماعی اینگونه هستند و رسانه ها نیز از این
قاعده مستثنی نیستند. آقای موسوی اشاره کردند من هم به زبان آمار میگویم
بعد از دومخرداد مطبوعاتی که شکل گرفتند اگر صبوری و شکیبایی با آنها پیش
گرفته میشد روزنامه ها و نشریات خودکنترل میشدند و خودشان، خود را تصفیه
میکردند.
مثلث: در این حالت که حاکمیت دوگانه تشدید میشد؟
شمس الواعظین: رسانه ها منعکس کننده پیام هستند. حاکمیت دوگانه یک
مقوله دیگر است که باید برای توضیح آن وارد جامعه شناسی سیاسی شویم ولی در
بحث ما نمی گنجد. فقط یک جمله بگویم، حاکمیت دوگانه مربوط می شود به عدم
شناسایی یک جریان منتخب به وسیله سنجش های دیگر حکومت یا مقاومت در برابر
آن. این وضعیت تبدیل به حاکمیت دوگانه میشود.
مثلث: مطبوعات دوم خرداد تشدیدکننده این امر نبودند؟
شمس الواعظین: نه، این اصلا یک مقوله دیگر است و مطبوعات در این رابطه
دخالت نداشتند البته برخی نهادهای حکومتی احساس میکردند این مساله از
مطبوعات بیرون می آید ولی بعد از بستن مطبوعات مشخص شد اینطور نبود.
موسوی: آقای شمس الواعظین درست می گوید. حاکمیت دوگانه به همان نهادهای
انتخابی و انتصابی مربوط می شد و ربطی به مطبوعات نداشت.
شمس الواعظین: بعد از بستن مطبوعات حاکمیت دوگانه تداوم پیدا کرد و
متاسفانه تا الان نیز این بحث ادامه دارد و حل نشده است. دوباره به بحث
خودکنترلی مطبوعات برگردیم. با کمی صبر مطبوعات به سمت خودکنترلی پیش
میرفتند و آنچه رسوب می کرد مطبوعات حرفه ای مسئول، ملتزم و متعهد به کار
حرفه ای بود. در دومخرداد به فاصله 76 تا 79 به فاصله سه سال بسیاری از
مطبوعات دوم خردادی بودند که ورشکست شدند. اینکه اسم من را کیهان گذاشته
سردبیر روزنامه های زنجیره ای به آن خاطر بود که روزنامه ام توقیف می شد.
مدیرمسئولان روزنامه های ورشکسته دوم خردادی پیشنهاد می دادند و بعد ما
مشغول به کار میشدیم. در جیب من خیلی امتیاز وجود داشت و اکثر این روزنامه
ها به لحاظ اقتصادی ورشکسته شده بودند و وقتی من مسئولیت را به عهده می
گرفتم خیلی زود آن روزنامه ورشکسته به تیراژ بالا می رسید. دو مساله را
توقع دارم، یکی اندک صبوری از سوی حاکمیت و دوم نقد درون حرفهای رسانه ای
به وسیله مطبوعاتی های حرفه ای. مطمئن باشید آرام آرام کسانی که از حوزه
مطبوعات برای دستیابی به قدرت محفلی ساخته بودند کنار زده می شوند و یواش
یواش آنچه می ماند رسانه های حرفهای مدیریت کننده افکار عمومی است. من
امروز خدمت شما میگویم همانطور که 10 سال قبل هشدار داده بودیم ماهواره ها
در راهند و امروز آثار آن را شاهدید. اکنون نیز اگر زود نجنبیم عصر ماهواره
کمکم جای خود را به عصر سایبر خواهد داد و سایبر سنگینی خودش را بر افکار
عمومی در انتقال پیام افزایش میدهد و ما باید نگران یک دهه آینده باشیم که
فاقد توانایی برای رقابت حداقلی میشویم. لازم است بلافاصله نیروهای بومی
شناسایی شوند و تخصصها را در این زمینه دستهبندی کنیم و مجاری انعکاس
اطلاعات را باز نماییم تا با حفظ اعتدال، اقتدار و رعایت پارهای از خطوط
قرمز، تعهد سایبری کنترل و مدیریت شود. من که میگویم زمان دومخرداد عمق
اجتماعی مطبوعات اندازهگیری درست نشده بود ولی امروز حاضر است تا با نقد
بهتر برای مقابله با دنیای بیرحم رسانهای خارج دست به کار شود. نکتهآخر
آنست که این نسل متاسفانه اگر به صورت طبیعی و غیرطبیعی منقرض شود ما با
نسلی به مراتب بی التزام، بی دغدغه و بیآرمان در این زمینه مواجه خواهیم
بود که معلوم نیست عملکرد آنها چه اتفاقاتی برای کشور در پی داشته باشد.
چون به دلیل انقطاع نسلها من نتوانسته ام تجربه ام را به شاگردهای آینده
منتقل کنم و تعداد محدودی تولید شدند ولی اوج توانایی ما در این سنین است و
باید توانایی به نسل بعد منتقل شود تا آنها نیز التزام داشته باشند. دولت و
حکومت باید با دیدی بلندمدت به مسائل و شرایط بنگرند والا تهدید جدی است و
مفری هم از آن نیست. وضعیت رسانهای در آینده را هشدار میدهم به بستن مجاری
رسانهای و تولید اطلاعات و هشدار میدهم به رقابت بیرحمانه رسانهها و ولادت
و ظهور رسانههای جدید که امکان رقابت را از رسانه های بومی سلب خواهند کرد
و ابتکار عمل و مدیریت افکار عمومی را به دست خواهند گرفت.
موسوی: هر چه به آخر نزدیک میشویم با آقای شمس الواعظین نقاط اشتراک
بیشتری پیدا می کنیم.
شمس الواعظین: اگر از اول این طور بود بهتر بود.
موسوی: البته بیشتر متهم می کنید ولی از خیلی از نکاتی که مطرح می کنید
استفاده کردیم.
آقای شمس الواعظین حرفهای خوبی می زنند منتها از آنچه در حرف گفته می
شود در حوزه عمل کمتر از جریان اصلاحات شاهد هستیم. اگر همین حرفها و
صحبتها به عنوان مانیفست بیاید و مبنا قرار بگیرد و التزام عملی مشاهده
شود، فکر می کنم مشکلی وجود نداشته باشد. اما رفتارها و عمل گذشته چنین
چیزی را تداعی نمی کند. نظام در قبال جریان دوم خرداد و حرکتی که در جامعه
در حوزه فرهنگ سیاست و... اتفاق افتاده بود، آن را پذیرا شد و به نوعی با
تساهل و تسامح برخورد کرد و آلارم های لازم را هم قبل از آن برخورد به
روزنامه ها داد اما حرکت تعادلی که ایشان گفتند نه تنها شاهد نبودیم بلکه
تندتر و تندتر شد. یعنی از دایره ای شروع و بعدا به شخصیتهایی نظیر هاشمی
رفسنجانی رسید که در شکل گیری جریان دوم خرداد نقش داشتند و می رفت که
تندتر بشود. اشاره ای آقای شمس الواعظین کردند به اینکه در دوره اصلاحات
رسانه های خارجی از روزنامه های اصلاح طلب نقل قول می کردند، این امر لزوما
به معنای آن نیست که کار خوبی صورت گرفته است. یک جا شاید آن جریان خارجی
احساس میکرد که به جای هزینه کردن در انتقال پیام خود رسانه های داخلی
ایران آن حرفها را بزنند و کفایت میکند که به نقل از روزنامه ها اطلاع
رسانی شود. البته تهدید رسانه های خارجی و تاثیرگذاری آنها بر افکار عمومی
جامعه ایرانی وجود دارد اما صرفا به این دلیل نیست که چون آن روزنامه ها
وجود ندارند، این روزنامه ها ظهور و بروز پیدا کردهاند. اصلا این دو،
مقولهای جدا از هم هستند که جنسی متفاوت دارند. فارسی وان اگر مخاطب دارد
به دلیل وجود یا عدم وجود روزنامه در ایران نیست. بله باید به سمتی رفت که
رسانههای قوی و حرفهای در کشور شکل بگیرد. روزنامههای قانونمند که در
چارچوب منافع ملی عمل می کنند افق و چشم انداز خوبی در پیش خواهند داشت.
البته این تصور که ما یک دوره ای داشتیم و می بایست به آن زمان رجعت شود تا
آن مشکلات فراگیر ما حل شود، بنده چنین تصوری ندارم. در همان دهه شصت که
تودهایها در کیهان تحصن کردند افراد فعال در آنجا خود را انتهای کار مطبوعه
می دانستند و معتقد بودند اگر بروند کیهان دیگر منتشر نمیشود ولی یادم هست
پیرمردی که در اتاق خبر کیهان کار می کرد به همراه تعدادی دیگر روزنامه را
در 8 صفحه درآوردند و رفتند خدمت امام و آن را ارائه دادند و بعد هم آقای
شمس الواعظین وهادی نجف آبادی و یکسری بچه های مذهبی به کیهان پیوستند و
جریان توده ای تصفیه شد و کار ادامه پیدا کرد. الان که از کیهان نام می
بریم، چون آن زمان اطلاعات وکیهان دومطبوعه کشور بودند. در فضای فعلی هم
فکر نمی کنم رسانه های ما دچار رکود و توقف وحشتناکی شده باشند در حوزه
روزنامه ای، نشریات فعال و پویا با دیدگاههای متفاوت داریم.
شمس الواعظین: میخواهید بگویید جای نگرانی نیست؟
موسوی: نگرانی از آن منظر که موج پیام و مباحث سخت افزاری مطرح میشود،
بله باید به فکر بود تا در حوزه سایبر، مطبوعات، صداوسیما و ماهواره ای
اقدام جدی صورت گیرد تا راهکار مقابله لازم تدبیر شود. در این رابطه نیز
افراد دلسوز که فکر می کنند می توانند موثر باشند باید به میدان بیایند اما
وقتی هم قصد کار کردن در چارچوب است و هم نقد کارآمد، نیاز به یک نظام
خودکنترلی است. این هم اگر گفته شود باید به زمان سپرد تا خود به خود ایجاد
شود، زمان زیادی را می طلبد. یکی از جایگاههایی که شکل گرفت و می توانست
در بحث خودکنترلی رسانه های ما باشد همین انجمن صنفی روزنامه نگاران بود.
الان معلوم نیست افراد چگونه وارد دایره روزنامه نگاری میشوند. خیلی افراد
در دوره اصلاحات کارشان خبر نبود. یک زمانی ابراهیم نبوی در روزنامه آقای
شمس الواعظین نوشت ما فلان قضیه را محکوم می کنیم، اساتید دانشگاه سعید
حجاریان، ابراهیم یزدی و... گفتند موضوع را محکوم میکنیم، دانشجویان سعید
حجاریان، ابراهیم یزدی و... گفتند ما بسته شدن روزنامه ها را محکوم میکنیم.
اینها دانشجو، استاد دانشگاه، روزنامه نگار، چهره سیاسی و... بودند که
ظاهری کاریکاتورگونه به فضای حرفه رسانه ای کشور داده بود. حرف دیگر آقای
شمس الواعظین آن بود که روزنامه نگارانی که رفتند، دغدغه شغل داشتند ولی
الان آقای سازگارا واقعا دغدغه نان و معیشت داشت که هم اکنون در voa مشغول
است و علیه شخصیتهای سیاسی و نظام صحبت میکند. لذا اگر چارچوبی را بخواهیم
برای بحث تعیین کنیم آنست که یک مرجعی نظیر انجمن صنفی روزنامه نظارت جدی و
حرفهای روی روزنامه ها و مطبوعات داشته باشد تا با یک خودکنترلی قبل از
اقدام دستگاه قضا انحرافات را اصلاح کند. در ثانی کسانی وارد حوزه روزنامه
شوند که دید حرفه ای داشته باشند، نه آنکه تفکر سیاسی بر آنها غالب باشد.
ثالثا خطوط قرمزی که آقای شمس الواعظین گفتند را مشخص کنند و اگر نقاطی از
آن ابهام دارد، شفاف سازی شود. لذا زمینه برای شکل گیری نظام مطبوعاتی
حرفهای در کشور وجود دارد تا ضمن زدودن آسیبها نظام را در پیشبرد اهدافش
یاری رساند





< src="http://www.farsnews.com/comments/Comment.php?nn=8908081309" name="Comment" marginheight="0" align="middle" width="550" frameborder="0" height="145" scrolling="no">

کلمات کلیدی: مناظره، voa، BBC، موسوی اردبیلی، 18تیر


نوشته شده توسط ramin h 89/8/13:: 3:41 صبح     |     () نظر