سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اندیشه، روشنی می آورد و غفلت، تاریکی . [امام علی علیه السلام]
DELL KADEH
آهنگ وبلاگ
موسوی: شما که گفتید
افکار عمومی فصل الخطاب است.
شمس الواعظین: آنجا یک بحث دیگری بود. آنجا گفتم ارتباطات سیاسی میان
گروههای مختلف اجتماعی را در انتخابات می شود دید.
موسوی: آنچه من در ذهن دارم؛ گفتم قانون اساسی گفتید نه، در آن مقطع
رهبری چندین بار نسبت به مقوله مطبوعات اظهار نگرانی کردند و نهایتا نظام
آمد برخورد کرد و بعد از آن تازه طبقه نخبه دوم خردادی آن ذهنیت
پیروزمندانه اش افول کرد. آنها فکر می کردند وقتی یک روزنامه به نام سلام
توقیف شد و 18 تیر را با آن شکل رخ داد اگر 20 روزنامه با هم توقیف شود چه
اتفاقی می افتد. درخت گردکان به این بزرگی درخت خربزه الله اکبر. اما مشخص
شد که تصور و تحلیل آنها اشتباه بود، فلذا افکار عمومی نسبت به تعطیلی یک
شبه مطبوعات هیچ واکنشی نشان نداد. کما اینکه در انتخابات سال 81 شوراها،
این افول کاملا خود را نمایان کرد. از آن تاریخ بسیاری از نخبگان دوم
خردادی نگاه خود را واقع گرایانه کردند و کمکی بود تا جریان دوم خرداد خود
را متعادل کند. در چندین مقطع آقای شمس الواعظین آمد و تندروی های مجموعه
اصلاحات را نقد کرد.
شمس الواعظین: بله، من اینکار را در همان دوره دوم خرداد انجام دادم.
موسوی: همه دلسوزان نظام فارغ از هر گرایش سیاسی دوست دارند که در این
فضای انفجار اطلاعات، رسانه ای داخلی بتوانند جوابگوی سطح انتظارات مردم
باشند به این شرط که خطوط قرمز پاس داشته شوند کما اینکه شما اشاره کردید
در لیبرال ترین کشورها رسانه هایی نظیر فاکس نیوز هم خط قرمز دارند. من نمی
گویم که همه رسانه های داخلی باید یکسان فکر بکنند چون امکان ندارد و محال
است. همین الان جریان اصولگرا بسیار متکثر است. انتقاداتی که در حال حاضر
به دولت می شود از سوی جریان اصولگرا بسیار متکثر است. انتقاداتی که به
دولت می شود از سوی جریان اصولگرای منتقد دولت آیا در زمان اصلاحات وجود
داشت؟ قطعا وجود نداشت. تندترین و صریح ترین انتقادات از طرف مجلس هشتم
نسبت به دولت احمدی نژاد انجام میشود. آیا نسبت مجلس ششم و دولت خاتمی هم
اینگونه بود؟ علی القاعده این تکثر سلیقه و فکر می تواند شامل غیر
اصولگرایان هم بشود. اما به شرطی که اصول و چارچوبی را بپذیریم. نه آنجا که
به نفع ماست بگوییم قانون اساسی و آنجایی که به نفع نیست کافه را به هم
بزنیم.
مثلث: آقای شمس الواعظین! به عنوان سوال آخر چه مکانیسمی در مطبوعات
اصلاح طلب حاکم بود تا با خودکنترلی به ادامه فعالیت بپردازند چون شما
معتقدید اگر بخشهایی دیگر حاکمیت تحمل می کردند امروز عرصه برای جولان
رسانه های فارسی زبان خارجی باز نمیشد. بالاخره گنجی از دل روزنامه های دوم
خرداد بیرون آمد. چه مکانیسمی و سیستم کنترلی برای این افراد وجود داشت که
به حاکمیت دوگانه در کشور نینجامد؟
شمس الواعظین: سه ایستگاه را با کار حرفهای خودم شاهد بودم. یکی اول
انقلاب که به کیهان دعوت به همکاری شدیم و به دفتر آقای موسوی اردبیلی
رفتیم چون توده ایها در موسسه کیهان تحصن کرده بودند مشکلاتی پیش آمد از
این رو بچه های مذهبی دعوت به کار شدند و توانستند کار را ادامه بدهند. در
آن مقطع رادیو BBC فارسی این خبر را داد و گفت: خبرهای داخلی ایران را از
رادیو ایران گوش بدهید. در دومخرداد هم شبکه ها و رادیوهای فارسی زبان تنها
منابع مرجع خبریشان مطبوعات دوم خرداد بود.
موسوی: یعنی راحت بودند.
شمس الواعظین: به آن خاطر بود که تولید نمی توانستند بکنند به همین
دلیل میزان شنوندگانشان آمد پایین چون تولید پیام در کشور آزاد یا نیمه
آزاد بود و مقطع آخر راه اندازی شبکه های فارسی زبان خارجی بود که میتواند
بسیاربسیار خطرناک باشد برای تولید داخلی که ابعادش را در حال حاضر داریم
می بینیم. مشکل من با آقای موسوی آن است که زبان آمار در گفته های ایشان
وجود ندارد. یعنی صحبتها بیشتر تحلیل است در حالیکه من و آقای موسوی کارمان
ایجاب می کند که از میزان مخاطبان رسانه خودمان حرف بزنیم و آسیبها و
تهدیدات را برشمرده و آماری موضوعات را تحلیل کنیم. زبان آمار یعنی زبانی
که ایشان به تیراژ روزنامه اش آگاه است و وقتی ماشین برگشتی ها را می بیند
نگران میشود.
موسوی: اتفاقا فروش ما بالا رفته است.
شمس الواعظین: هر دو را می گویم. وقتی هم میزان فروش را می بیند بسیار
خرسند می شود. ما این را نمی بینم و تنها از ایشان تحلیل می شنویم. از
تحلیل خسته شدیم. همیشه گفتم دنیای رسانه ها دنیای من است. تفاوت ایران با
غرب آن است که در آنجا نقشه میدان مین را در اختیار رسانه ها می گذارند و
همه مطلعند که مین کجاست ولی در ایران نقشه میدان مین دست مطبوعات و رسانه
ها نیست و تنها مین گذاران آن را در دست دارند. می گوییم شما این نقشه را
به ما بدهید تا مراقب افکار و عملکردمان باشیم ولی این نقشه مین را به ما
ارائه نمی کنند. ما خواهان دریافت نقشه مین و خطوط قرمز هستیم. آینده نه
چندان دور نشان خواهد داد که کدام یک از این دو ایده راه صواب را در پیش
گرفته است. باز تاکید می کنم آینده نزدیک و نه چندان دور، به زودی کاملا
معلوم میشود آن عدم تعادلی که بین تولید رسانه داخل و خارج است کار دست
جامعه ما خواهد داد. از همین الان این تهدید را متذکر می شوم.
مثلث: در مورد مکانیسم خودکنترلی مطبوعات دومخرداد هم صحبت کنید.
شمس الواعظین: باز میگ ویم یک جنبش اجتماعی وقتی راه میافتد اول فشار
آب سد زیاد است. وقتی میان این سوی سد و آن سوی سد آب معتدل شد فشار کم می
شود و آب در یک باریکه جریان می یابد. نکات و اسامی که از آنها نام بردید
عموما در یک وضعیت معتدل حرف بی حساب و کتاب نمی توانند بزنند و قانون حاکم
خواهد شد وگرنه یقه شان را میگیرند. انتظارمان این بود و هست که حکومتها
از آنجا که قدرت را در اختیار دارند باید تحمل و شرح صدر داشته باشند برای
خارج کردن تدریجی آدمهای افراطی و آب پشت سد. در انقلابها بانک آتش زده می
شود ولی وقتی همه چیز مستقر شد و دولت کار را بهدست گرفت همه مجبورند ملتزم
به وضعیت جدید شوند. جنبشهای اجتماعی اینگونه هستند و رسانه ها نیز از این
قاعده مستثنی نیستند. آقای موسوی اشاره کردند من هم به زبان آمار میگویم
بعد از دومخرداد مطبوعاتی که شکل گرفتند اگر صبوری و شکیبایی با آنها پیش
گرفته میشد روزنامه ها و نشریات خودکنترل میشدند و خودشان، خود را تصفیه
میکردند.
مثلث: در این حالت که حاکمیت دوگانه تشدید میشد؟
شمس الواعظین: رسانه ها منعکس کننده پیام هستند. حاکمیت دوگانه یک
مقوله دیگر است که باید برای توضیح آن وارد جامعه شناسی سیاسی شویم ولی در
بحث ما نمی گنجد. فقط یک جمله بگویم، حاکمیت دوگانه مربوط می شود به عدم
شناسایی یک جریان منتخب به وسیله سنجش های دیگر حکومت یا مقاومت در برابر
آن. این وضعیت تبدیل به حاکمیت دوگانه میشود.
مثلث: مطبوعات دوم خرداد تشدیدکننده این امر نبودند؟
شمس الواعظین: نه، این اصلا یک مقوله دیگر است و مطبوعات در این رابطه
دخالت نداشتند البته برخی نهادهای حکومتی احساس میکردند این مساله از
مطبوعات بیرون می آید ولی بعد از بستن مطبوعات مشخص شد اینطور نبود.
موسوی: آقای شمس الواعظین درست می گوید. حاکمیت دوگانه به همان نهادهای
انتخابی و انتصابی مربوط می شد و ربطی به مطبوعات نداشت.
شمس الواعظین: بعد از بستن مطبوعات حاکمیت دوگانه تداوم پیدا کرد و
متاسفانه تا الان نیز این بحث ادامه دارد و حل نشده است. دوباره به بحث
خودکنترلی مطبوعات برگردیم. با کمی صبر مطبوعات به سمت خودکنترلی پیش
میرفتند و آنچه رسوب می کرد مطبوعات حرفه ای مسئول، ملتزم و متعهد به کار
حرفه ای بود. در دومخرداد به فاصله 76 تا 79 به فاصله سه سال بسیاری از
مطبوعات دوم خردادی بودند که ورشکست شدند. اینکه اسم من را کیهان گذاشته
سردبیر روزنامه های زنجیره ای به آن خاطر بود که روزنامه ام توقیف می شد.
مدیرمسئولان روزنامه های ورشکسته دوم خردادی پیشنهاد می دادند و بعد ما
مشغول به کار میشدیم. در جیب من خیلی امتیاز وجود داشت و اکثر این روزنامه
ها به لحاظ اقتصادی ورشکسته شده بودند و وقتی من مسئولیت را به عهده می
گرفتم خیلی زود آن روزنامه ورشکسته به تیراژ بالا می رسید. دو مساله را
توقع دارم، یکی اندک صبوری از سوی حاکمیت و دوم نقد درون حرفهای رسانه ای
به وسیله مطبوعاتی های حرفه ای. مطمئن باشید آرام آرام کسانی که از حوزه
مطبوعات برای دستیابی به قدرت محفلی ساخته بودند کنار زده می شوند و یواش
یواش آنچه می ماند رسانه های حرفهای مدیریت کننده افکار عمومی است. من
امروز خدمت شما میگویم همانطور که 10 سال قبل هشدار داده بودیم ماهواره ها
در راهند و امروز آثار آن را شاهدید. اکنون نیز اگر زود نجنبیم عصر ماهواره
کمکم جای خود را به عصر سایبر خواهد داد و سایبر سنگینی خودش را بر افکار
عمومی در انتقال پیام افزایش میدهد و ما باید نگران یک دهه آینده باشیم که
فاقد توانایی برای رقابت حداقلی میشویم. لازم است بلافاصله نیروهای بومی
شناسایی شوند و تخصصها را در این زمینه دستهبندی کنیم و مجاری انعکاس
اطلاعات را باز نماییم تا با حفظ اعتدال، اقتدار و رعایت پارهای از خطوط
قرمز، تعهد سایبری کنترل و مدیریت شود. من که میگویم زمان دومخرداد عمق
اجتماعی مطبوعات اندازهگیری درست نشده بود ولی امروز حاضر است تا با نقد
بهتر برای مقابله با دنیای بیرحم رسانهای خارج دست به کار شود. نکتهآخر
آنست که این نسل متاسفانه اگر به صورت طبیعی و غیرطبیعی منقرض شود ما با
نسلی به مراتب بی التزام، بی دغدغه و بیآرمان در این زمینه مواجه خواهیم
بود که معلوم نیست عملکرد آنها چه اتفاقاتی برای کشور در پی داشته باشد.
چون به دلیل انقطاع نسلها من نتوانسته ام تجربه ام را به شاگردهای آینده
منتقل کنم و تعداد محدودی تولید شدند ولی اوج توانایی ما در این سنین است و
باید توانایی به نسل بعد منتقل شود تا آنها نیز التزام داشته باشند. دولت و
حکومت باید با دیدی بلندمدت به مسائل و شرایط بنگرند والا تهدید جدی است و
مفری هم از آن نیست. وضعیت رسانهای در آینده را هشدار میدهم به بستن مجاری
رسانهای و تولید اطلاعات و هشدار میدهم به رقابت بیرحمانه رسانهها و ولادت
و ظهور رسانههای جدید که امکان رقابت را از رسانه های بومی سلب خواهند کرد
و ابتکار عمل و مدیریت افکار عمومی را به دست خواهند گرفت.
موسوی: هر چه به آخر نزدیک میشویم با آقای شمس الواعظین نقاط اشتراک
بیشتری پیدا می کنیم.
شمس الواعظین: اگر از اول این طور بود بهتر بود.
موسوی: البته بیشتر متهم می کنید ولی از خیلی از نکاتی که مطرح می کنید
استفاده کردیم.
آقای شمس الواعظین حرفهای خوبی می زنند منتها از آنچه در حرف گفته می
شود در حوزه عمل کمتر از جریان اصلاحات شاهد هستیم. اگر همین حرفها و
صحبتها به عنوان مانیفست بیاید و مبنا قرار بگیرد و التزام عملی مشاهده
شود، فکر می کنم مشکلی وجود نداشته باشد. اما رفتارها و عمل گذشته چنین
چیزی را تداعی نمی کند. نظام در قبال جریان دوم خرداد و حرکتی که در جامعه
در حوزه فرهنگ سیاست و... اتفاق افتاده بود، آن را پذیرا شد و به نوعی با
تساهل و تسامح برخورد کرد و آلارم های لازم را هم قبل از آن برخورد به
روزنامه ها داد اما حرکت تعادلی که ایشان گفتند نه تنها شاهد نبودیم بلکه
تندتر و تندتر شد. یعنی از دایره ای شروع و بعدا به شخصیتهایی نظیر هاشمی
رفسنجانی رسید که در شکل گیری جریان دوم خرداد نقش داشتند و می رفت که
تندتر بشود. اشاره ای آقای شمس الواعظین کردند به اینکه در دوره اصلاحات
رسانه های خارجی از روزنامه های اصلاح طلب نقل قول می کردند، این امر لزوما
به معنای آن نیست که کار خوبی صورت گرفته است. یک جا شاید آن جریان خارجی
احساس میکرد که به جای هزینه کردن در انتقال پیام خود رسانه های داخلی
ایران آن حرفها را بزنند و کفایت میکند که به نقل از روزنامه ها اطلاع
رسانی شود. البته تهدید رسانه های خارجی و تاثیرگذاری آنها بر افکار عمومی
جامعه ایرانی وجود دارد اما صرفا به این دلیل نیست که چون آن روزنامه ها
وجود ندارند، این روزنامه ها ظهور و بروز پیدا کردهاند. اصلا این دو،
مقولهای جدا از هم هستند که جنسی متفاوت دارند. فارسی وان اگر مخاطب دارد
به دلیل وجود یا عدم وجود روزنامه در ایران نیست. بله باید به سمتی رفت که
رسانههای قوی و حرفهای در کشور شکل بگیرد. روزنامههای قانونمند که در
چارچوب منافع ملی عمل می کنند افق و چشم انداز خوبی در پیش خواهند داشت.
البته این تصور که ما یک دوره ای داشتیم و می بایست به آن زمان رجعت شود تا
آن مشکلات فراگیر ما حل شود، بنده چنین تصوری ندارم. در همان دهه شصت که
تودهایها در کیهان تحصن کردند افراد فعال در آنجا خود را انتهای کار مطبوعه
می دانستند و معتقد بودند اگر بروند کیهان دیگر منتشر نمیشود ولی یادم هست
پیرمردی که در اتاق خبر کیهان کار می کرد به همراه تعدادی دیگر روزنامه را
در 8 صفحه درآوردند و رفتند خدمت امام و آن را ارائه دادند و بعد هم آقای
شمس الواعظین وهادی نجف آبادی و یکسری بچه های مذهبی به کیهان پیوستند و
جریان توده ای تصفیه شد و کار ادامه پیدا کرد. الان که از کیهان نام می
بریم، چون آن زمان اطلاعات وکیهان دومطبوعه کشور بودند. در فضای فعلی هم
فکر نمی کنم رسانه های ما دچار رکود و توقف وحشتناکی شده باشند در حوزه
روزنامه ای، نشریات فعال و پویا با دیدگاههای متفاوت داریم.
شمس الواعظین: میخواهید بگویید جای نگرانی نیست؟
موسوی: نگرانی از آن منظر که موج پیام و مباحث سخت افزاری مطرح میشود،
بله باید به فکر بود تا در حوزه سایبر، مطبوعات، صداوسیما و ماهواره ای
اقدام جدی صورت گیرد تا راهکار مقابله لازم تدبیر شود. در این رابطه نیز
افراد دلسوز که فکر می کنند می توانند موثر باشند باید به میدان بیایند اما
وقتی هم قصد کار کردن در چارچوب است و هم نقد کارآمد، نیاز به یک نظام
خودکنترلی است. این هم اگر گفته شود باید به زمان سپرد تا خود به خود ایجاد
شود، زمان زیادی را می طلبد. یکی از جایگاههایی که شکل گرفت و می توانست
در بحث خودکنترلی رسانه های ما باشد همین انجمن صنفی روزنامه نگاران بود.
الان معلوم نیست افراد چگونه وارد دایره روزنامه نگاری میشوند. خیلی افراد
در دوره اصلاحات کارشان خبر نبود. یک زمانی ابراهیم نبوی در روزنامه آقای
شمس الواعظین نوشت ما فلان قضیه را محکوم می کنیم، اساتید دانشگاه سعید
حجاریان، ابراهیم یزدی و... گفتند موضوع را محکوم میکنیم، دانشجویان سعید
حجاریان، ابراهیم یزدی و... گفتند ما بسته شدن روزنامه ها را محکوم میکنیم.
اینها دانشجو، استاد دانشگاه، روزنامه نگار، چهره سیاسی و... بودند که
ظاهری کاریکاتورگونه به فضای حرفه رسانه ای کشور داده بود. حرف دیگر آقای
شمس الواعظین آن بود که روزنامه نگارانی که رفتند، دغدغه شغل داشتند ولی
الان آقای سازگارا واقعا دغدغه نان و معیشت داشت که هم اکنون در voa مشغول
است و علیه شخصیتهای سیاسی و نظام صحبت میکند. لذا اگر چارچوبی را بخواهیم
برای بحث تعیین کنیم آنست که یک مرجعی نظیر انجمن صنفی روزنامه نظارت جدی و
حرفهای روی روزنامه ها و مطبوعات داشته باشد تا با یک خودکنترلی قبل از
اقدام دستگاه قضا انحرافات را اصلاح کند. در ثانی کسانی وارد حوزه روزنامه
شوند که دید حرفه ای داشته باشند، نه آنکه تفکر سیاسی بر آنها غالب باشد.
ثالثا خطوط قرمزی که آقای شمس الواعظین گفتند را مشخص کنند و اگر نقاطی از
آن ابهام دارد، شفاف سازی شود. لذا زمینه برای شکل گیری نظام مطبوعاتی
حرفهای در کشور وجود دارد تا ضمن زدودن آسیبها نظام را در پیشبرد اهدافش
یاری رساند





< src="http://www.farsnews.com/comments/Comment.php?nn=8908081309" name="Comment" marginheight="0" align="middle" width="550" frameborder="0" height="145" scrolling="no">

کلمات کلیدی: مناظره، voa، BBC، موسوی اردبیلی، 18تیر


نوشته شده توسط ramin h 89/8/13:: 3:41 صبح     |     () نظر
شمس الواعظین: چون وقتی
یک چیزی را نفی می کنید همین طور می بایست ادامه بدهید ضمن آنکه شاخص هم
نداریم.
موسوی: شاخص ما قانون اساسی است.
شمس الواعظین: اگر بحث قانون اساسی وسط بیاید خطرناکتر می شود.
موسوی: قانون اساسی شعار نیست. قانون اساسی ساختار حقیقی و حقوقی نظام
جمهوری اسلامی ایران را مشخص می کند. مدل دوستانی نظیر شما آنست که چند اصل
را می گیرند و بقیه را رها می کنند. یک جایی را باید بپذیریم تا فصل
الخطاب باشد.
شمس الواعظین: این عرضی که گفتید اعتقادی است یا قانونی؟
موسوی: فصل الخطاب دو مقوله بود. یکی قانون اساسی است.
شمس الواعظین: کجای قانون اساسی؟
موسوی: شما قانون اساسی را ندیدید؟
شمس الواعظین: کدام اصل را می گویید که به فصل الخطاب بودن اشاره کرده
است، آن را بخوانید.
موسوی: جای جای قانون اساسی فصل الخطاب است و مشخص کرده که در روندهای
سیاسی، فرهنگی و اجتماعی فصل الخطاب داریم. در انتخابات فصل الخطاب وجود
ندارد؟
شمس الواعظین: شما هیچ چیز بیان نمی کنید. لذا نمی دانم چه می گویید.
موسوی: اصل 99 و 110 قانون اساسی، فصل الخطاب نیستند؟ اصل پنجم قانون
اساسی فصل الخطاب نیست؟ پس چه چیز فصل الخطاب است؟
شمس الواعظین: شما مجموعه ای از اصول قانون اساسی را می گویید. نمی شود
به نهادی نظیر شورای نگهبان مسئولیت داد و از آن پاسخ نخواست. فصل الخطاب
این نیست که شورای نگهبان اگر بر صحت نتیجه تاکید کرد شما هیچی نگویید و
شکایت هم نتوانید بکنید. چون در قانون اساسی آمده که نامزدها حق شکایت
دارند و در صورت این کار می بایست به شکایت آنها رسیدگی شود. وقتی شما می
گویید تمام حذف شده ها خلاف منافع ملی عمل کردند بدون آنکه معیار و ترازویی
وجود داشته باشد که رفتار آنها را ارزیابی بکند به مشکلی بزرگ می خوریم.
من واقعا به روزنامه نگارانی که به رسانه های خارجی رفتند حق می دهم حتی
اگر برخلاف منافع ملی عمل کرده باشند. البته این کار را نکردند. یعنی چه که
اینها دنبال پروژه بودند؟
موسوی: من منظورم روزنامه نگاران نبود. من لفظ پروژه را در رابطه با آن
عناصر کلان به کار بردم.
شمس الواعظین: کلان کجا آخر؟ تئوری توطئه و... برای چه مطرح می شود؟
یکی از همکارانی که هم اکنون در BBC است آخرین شغلی که داشت در شبکه چهارم
تلویزیون ایران بود. بعد از آنجا رفت به خارج از کشور. من نمی خواهم تعریف
کنم، فقط صورت واقعه را گفتم. لذ این نبوده که اول در روزنامه من بوده بعد
رفته BBC بلکه از صداوسیما به آنجا رفته است.
موسوی: من BBC را گفتم، نگفتم کسانی که از روزنامه شما رفتند. شما چرا
نرفتید؟ من کسی را می گویم که رفته است. چرا محمد قوچانی نرفت؟
شمس الواعظین: کسی که رفته را اینقدر زود متهم نکنید.
مثلث: از این بحث خارج شویم.
آقای شمس الواعظین! روزنامه های اصلاح طلب همراهی کننده دولت اصلاحات
بودند یا تعیین کننده خط و مشی؟ چرا که آقای خاتمی در پایان دوره ریاستج
مهوری از نحوه رویکرد این مطبوعات گله کردند.
شمس الواعظین: همین الان مطبوعات همراهی کننده است. میان مطبوعات دوم
خرداد و دولت یک رابطه تعاملی تعالیب خش وجود داشت. روزنامه ها دولت را
راهنمایی می کردند به سمت تحقق هدفها و خواسته های مردم و از سوی دیگر
انتقاد شدید به عدم تحقق وعده ها می کردند. به نظرم ما باید اینجا به زبان
آمار سخن بگوییم. وقتی صحبت از تاثیرگذاری یک روزنامه مثل روزنامه جوان شود
آخر به این جا ختم می گردد که آن روزنامه چقدر خواننده دارد. ما روزنامه
ای تولید نمی کنیم که شب با عوامل دست اندرکار بنشینیم و فقط خودمان آن را
بخوانیم و خوشحال باشیم که یک پیامی تولید کرده ایم. وقتی پیام تولید می
شود به معنای آنست که دریافت کننده و خریدار پیام وجود دارد. وقتی خریدار
هست باید دید پیام روی وی تاثیر می گذارد یا خیر؟ اگر تاثیر ندارد به آن
معناست که روزنامه را نمی خواند یعنی فروش ندارد. مطبوعات دوم خرداد پیامی
را که تولید می کردند خیلی دریافت کننده داشت، درست است که حوزه و هیبت
مصنوعی و ترسناک دولت را شکاند و هماکنون هم انتقاداتی که از سوی رسانه های
اصلاح طلب و اصولگرای منتقد به دولت وارد می شود، حاصل آن روزنامه های
دوره دوم خرداد است. قبل از خاتمی، دولت قداستی داشت که کسی نمی توانست
نزدیک آن شود. مطبوعات دوم خردادی وارد این حوزه ها شدند و هیبت کاذب و
مصنوعی آن را شکاندند. این کار چهره ایران را در نظام جهانی ارتقا داد. مگر
اینکه گفته شود ما به ویترین بین المللی نیاز نداریم که الان کمکم خلاف
این نظر دارد اثبات می شود. مطبوعات دوم خرداد تقریبا چهره رابطه دولت و
ملت را خیلی بالا برد و آن شکافها را کاهش داد. این قضاوت بخش اعظم
تحلیلگران و جامع هشناسان دنیاست تا آنجا که حتی بعضی از بدبینان گفتند که
این تدبیر جمهوری اسلامی است تا سوپاپ اطمینان ایجاد کند. یک نکته ای هم به
عنوان نقد مطبوعات دوم خرداد بگویم که اگر در این بخش بحث شود خوب است.
دوم خرداد یک حادثه اجتماعی بود. تاریخ همه انتخابات تاکنون فراموش شده اند
به جز دوم خرداد 76 و 22 خرداد 88. به دلیل آنکه یک جنبش اجتماعی راه می
افتد. همه چیز در آن قاطی می شود و آن جنبش با غنا و خلوص بالا نخواهد بود،
یکسری مسائل در آن رخ می دهد و این جز طبیعت جنبش های اجتماعی نیست. در
عرصه مطبوعات به دلیل توسعه تولید اطلاعات و راه افتادن رسانه های مکتوب در
ایران که پاسخی به انسداد این امر در قبل از دولت خاتمی بود باعث شد که
بسیاری از افراد غیرحرفه ای این عرصه را با اندکی آلودگی مواجه کنند و
متاسفانه به کل مطبوعات سرایت کرد و همه با یک چوب رانده شدند. این نگران
کننده بود ولی از آنجا که آب پشت سد همیشه تا تخلیه بشود فشار آن خیلی
بالاست، معتقدم دولتها می بایست تحمل می کردند تا آرام آرام مطبوعات به سمت
اعتدال می رفتند تا با تسویه و پاکسازی درونی، رجحان کار حرفه ای بر کار
صرفا سیاسی پدید آید و رخ نشان دهد. این امر صبوری دولت را می طلبید.

مثلث: گله شما به آقای خاتمی است؟ چون از عنوان دولت نام می برید.
شمس الواعظین: خیر، منظورم حکومت بود به ویژه آن نهادی که قدرت برخورد
دارد. قوه قضائیه چنین کاری را کرد، دولت که بیشتر حامی آزادی مطبوعات بود.
نکته ای دیگر در نقد عرایض آقای موسوی آنست که مطبوعات دوم خرداد در همه
نشست های شورای عالی امنیت ملی برای بررسی دغدغه های نظام شرکت می کردند از
جمله خود من. در نشستی بودم که
وزیر اطلاعات، وزیرکشور، وزیر ارشاد، معاون امنیتی ستاد فرماندهی کل
قوا، سپاه پاسداران و... حضور داشتند. در آنجا ما نیز دغدغه های خود را
بیان کردیم. تاریخ جلسات را نمی گویم چون آنقدر زیاد بودند که نمی دانم به
کدامیک اشاره کنم. اینکه شما شلیک با شتاب می کنید و می گویید اینها خلاف
منافع ملی عمل کردند پس چرا به آن جلسات دعوت می شدند. به همین دلیل ناگهان
حرکتی که صورت گرفت و با شتاب روزنامه ها و مجلات را در اردیبهشت 79 بستند
که موجب احساس تعجب و حیرت شد. 2130 نفر بیکار شدند، عده ای مهاجرت، برخی
تغییر شغل و تعدادی نیز دچار خودسانسوری شده و در همین مطبوعات کنونی مشغول
فعالیت شدند. خدا شاهد است اگر مساله من و شما فقط محدود شود به اختلافات
سیاسی، به سرعت این مساله حل می شود. آن وقت کنار هم می نشینیم و تعالی بخش
حوزه مطبوعات را اداره می کنیم؛ شما یک بخش را بر عهده می گیرید و من هم
یک قسمت را و به همین شکل کشور را به پیش می بریم. اما اگر من را متهم به
عمل خلاف امنیت ملی کردید خب من می روم بیرون می نشینم و کار را به دست شما
می سپارم، شما هم نمی توانید کار را به تنهایی پیش ببرید چون یکسری مرجعیت
در حوزه مطبوعات وجود دارد که نمی توان آنها را نادیده گرفت. همه جا گفتم
اینجا هم می گویم من دنبال برقراری سازش هستم. من معتقدم اختلافم با آقای
موسوی منحصرا در حوزه سیاسی است. نیاییم آن را عقیدتی ـ امنیتی کنیم بلکه
خودمان را به رای مردم بسپاریم. قرآن هم میگوید: ایام را بین مردم
میچرخانیم. یک دوره شما حکومت کنید، لذت ببرید، یک دوره ای هم ما.
موسوی: خب شما نمی گذارید ما لذتش را ببریم(خنده).
شمس الواعظین: الان که شما مطلقا دارید لذتش را می برید(خنده).
مثلث: آقای شمس الواعظین! شما معتقدید که خواننده زیاد داشتید، پس چطور
شد که از شورای شهر دوم آنها دیگر با پیام های شما همراهی نکردند؟
موسوی: بگذارید این مساله را من توضیح بدهم. به رغم آنکه آقای شمس
الواعظین شک کردند من عناصر چهارگانه خبر را بلد باشم، من 15 سال است که در
این حوزه مشغول فعالیت هستم. راجع به تاثیرگذاری رسانه ها ایشان صحبت
کردند من هم معتقدم بخشی از فلسفه رسانه تاثیرگذاری است. در اینکه مطبوعات
دوم خردادی تاثیرگذار بودند هم انقلتی وارد نشد. بنده گفتم بخشی و نه تمام
دست اندرکاران آن روزنامه ها سیاسی بودند که گفتمان غالبشان در چارچوب
پروژه ای دنبال می شد. شک من آن بود که ایشان از افزایش قانون گرایی در
جامعه صحبت کردند. در صورتی که مطبوعات در اردیبهشت 79 بسته شد در یک برهه
زمانی کوتاه نیز همه آنها به وجود آمده بودند.
شمس الواعظین: اما از این تعداد 110 تنها چند تا تاثیرگذار بودند.
موسوی: شما آنجا که از بسته شدن صحبت می کنید رقم 110 را می آورید ولی
نوبت به تاثیرگذاری که می شود به چند تا اکتفا می کنید. برای همین است که
من می گویم خیلی از اینها با هم کار می کردند که بعدها تعبیر به روزنامه
های زنجیره ای شد.
شمس الواعظین: البته من مدافع واژه روزنامه های زنجیره ای هستم. اتفاقا
تعبیر خوبی بود.
موسوی: من می گویم باید شاخصی در این رابطه باشد تا میزان اعتماد و
اطمینان مردم به حاکمیت سنجیده شود و از این رو معیار را قانون گذاشتم. یک
زمانی روزنامه نخبه گرا است و دو فصل ادبی با هم درگیری دارند و در نشریات
خود جواب همدیگر را می دهند و بعدا میگ ویند بنشینیم دور یک میز با هم پیپ
بکشیم و مسائل فیمابین را حل کنیم. در صورتی که در مورد اختلافات سیاسی نمی
شود اینگونه عمل کرد چون با ساخت قدرت ارتباط دارد. در خیلی از حوزه ها
ورود پیدا میک ند و برای تعیین نظر درست نیاز به یک شاخص است. آن معیار و
محک چیست؟
شمس الواعظین: افکار عمومی.
موسوی: در کجا تبلور پیدا می کند، در قانون متجلی می شود. آیا می توانم
بگویم براساس یک نظرسنجی مردم به من علاقه دارند لذا من باید رئیس جمهور
شوم؟ هر چیزی یک ساز و کار قانونی دارد. درخصوص تاثیرگذاری، دوستمان یک
اشارهای کرد. من می گویم تاثیرگذاری مطبوعات دوم خرداد در دراز مدت رو به
افول گذاشت. شما در یک نشریه ای مصاحبه کردید و گفتید ما عمق سنت را در
جامعه ایران نشناخته بودیم.
شمس الواعظین: بخشی از صحبتهایی که کردم همین مساله بود.
موسوی: این صحبت به آن معناست که ارزیابی و استدلال درستی از افکار
عمومی و بسترهای اجتماعی جنبش دوم خرداد وجود نداشت و لذا در جاهایی رسانه
های دوم خرداد ره به خطا بردند. اینکه برای شما قابل قبول است؟
شمس الواعظین: صد درصد.
موسوی: باز مساله پروژه سیاسی مطرح می شود. یک جایی قانون است و یک
جایی اخلاق. در جاهایی مطبوعات اصلاح طلب اخلاق عرفی را رعایت نکردند.
البته در برخی موارد شما استثنا هستید مثلا در نوع برخوردی که با آقای
هاشمی شد در انتخابات سال 78 در حوزه مطبوعات و دانشگاه نوع ادبیاتی که
نسبت به ایشان اتخاذ شد مشخصا روزنامه صبح امروز سعید حجاریان مطلب
عالیجناب سرخ پوش گنجی را منتشر کرد. درست است که مطبوعات اصولگرای امروز
هم نقدهایی را به وی وارد می کنند ولی نه در آن سطح، حتی در روزنامه شما
نیز آقای قوچانی مطلبی را با عنوان پدرخوانده و چپهای جوان نوشت.
شمس الواعظین: نه، ما اهانت نکردیم، هشدار دادیم.
موسوی: این عناوینی که به آقای هاشمی نسبت داده شد الان هم گفته می شود
در حالیکه امثال شما، آقای شمس الواعظین از این موضوع رنج می کشید. البته
درست می فرمایید، خدمت مطبوعات دوم خرداد آن بود که دولت را به اصطلاح قابل
نقد کردند. این یک حسن است اما در قیاس با چه زمانی. در واقع زمان دولت
خاتمی در مقایسه با دولت هاشمی این کار انجام شد به وسیله افرادی نظیر
عبدالله نوری که خود وزیر کشور هر دو دولت هم بوده و در دولت هاشمی نمی
گذاشتند این نقد صورت بگیرد. در ثانی نقد روزنامه های دوم خرداد به دولت
خاتمی هم سخت و جدی نبود.
مثلث: پس عبور از خاتمی را چه کسی مطرح کرد؟
موسوی: این مساله را عباس عبدی مطرح کرد که بعدا از دایره اصلاح طلبان
خارج شد.
شمس الواعظین: پر انتقادترین روزنامه نسبت به دولت خاتمی، روزنامه من
بود. مگر ماجرای آقای مهاجرانی را یادتان نمی آید؟
موسوی: ایشان نسبت به نهضت آزادی گفت اینها خودشان را یلتسین می دانند و
ما را گورباچف، بعد هم خطاب به شما (شمس الواعظین) گفت این رفتار نتیجه
شرابخواری...
شمس الواعظین: میگساری های بی حساب و کتابش است.
موسوی: اکثر روزنامه ها در آن مقطع طی یک پروژه سیاسی علیه آقای هاشمی
موضع گرفتند و قبل از آن در مساله کوی دانشگاه ببینید چه اتفاقی افتاد. آیا
مطبوعات دوم خردادی جهت ایجاد آرامش و برون رفت از شرایط بحران قدم
برداشتند یا نه؟ نظر من آن است که برخلاف آرامش حرکت کردند. افول اقبال
عمومی به مطبوعات دوم خرداد هم به خاطر همین تندروی ها و عدم تمکین به
قوانین و حمله شدید به نهادها و دستگاه ها و شخصیتها بود. در واقع یک نوع
رادیکالیسم کور در مطبوعات دوم خردادی شکل گرفت و موجب بحران اعتماد میان
حاکمیت و مردم با روزنامه ها شد. عدم اطمینان مردم به روزنامه های دوم
خردادی هم به آن خاطر بود که تمام خواسته ها و مطالبات آنها از سوی این
رسانه ها پیگیری نمی شد و رفت به سمتی که مردم از کل جریان اصلاحات روی
برگردانند.
شمس الواعظین: نشانه های افول را می توانید بگویید؟
موسوی: در تیراژ که افول کردند، هیچ، بلکه طی یک پروسه زمانی نیز دیگر
پیام های آنها تاثیرگذار نبود. لذا اینطور نبود که اینها در اوج رشد توقیف
شده باشند.
شمس الواعظین: حداقل روزنامه ما که در اوج توقیف شد.
موسوی: تیراژ را که معمولا نمی گویند و امری سری است.
شمس الواعظین: ما که می نوشتیم.
موسوی: جهان اسلام هم نوشت. روز اول زد 180هزارنسخه و روز بعد 80 هزار
نسخه را درج کرد. ولی به هر تقدیر من حرف شما را رد نمی کنم. در واقع از 77
تا 78 یک رشد مخاطب به وجود آمد و بنا به دلایلی رو به افول گذاشت و طی یک
پروژه همراه با خود گفتمان اصلاحات نیز روزنامه های منتسب به آن جریان
مخاطبان خود را از دست دادند یعنی انتخابات شورای شهر دوم، که به زعم برخی
ها آزادترین انتخابات بود 12 درصد از حائزین شرایط پای صندوقها آمدند.
مثلث: آقای موسوی قائلند به اینکه تندروی ها و عدم توجه به مطالبات
مردم باعث شد که افکار عمومی به تدریج به پیام های روزنامه های اصلاح طلب
اقبالی نداشته باشند و شورای شهر دوم تهران را دلیل ادعای خود می دانند.
نظر شما چیست؟
شمس الواعظین: این حرف درست است و وقتی درست است نمی شود در مورد آن شک
و تردید ایجاد کرد. هر حرکتی آغازش یک اوجی دارد، وقتی به بالاترین نقطه
رسید، آرام آرام به سمت افول می رود. وقتی دنبال علت می گردیم دقیقا میب
ایست به نکات مهمی اشاره بکنیم. از جمله نکات مهم جنبش اصلاحات ایران این
بود که بخشی از بدنه حکومت باور داشت به ایده جنبش اصلاحات و حرکت مردم.
بخش های دیگر نهادهای حکومتی نه تنها باور به آن نداشتند بلکه خلافش هم
حرکت می کردند و عمدتا قدرت دستشان بود. من همیشه می گویم نهادهایی که در
اختیار اصلاح طلبان بودند مثل نقدینگی بود ولی سرمایه ها در اختیار نهادهای
مخالف اصلاحات قرار داشتند. نقدینگی در جامعه را می شود با یک جنبش فیش
جمع کرد ولی سرمایه ها را نمی توان اینگونه اخذ کرد. نمایندگان سنتی روی
نهادهای سرمایه ای حرکت میک ردند و نمایندگان اصلاحات روی نهادهای مصرف
کننده و نه تولیدکننده تکیه می کردند. در واقع مثل یک قطاری می ماند که هر
واگن آن به یک سمت می رفت. ایده اصلاحات زمانی نتیجه می دهد که همه واگن ها
در یک مسیر حرکت کنند. وقتی یک نهاد بزرگ حکومتی قائل به صحت و اصالت این
کار نیست به هر دلیلی این کاروان به مقصد نمی رسد. عدم نتیجه گیری باعث شد
انبوهی از مشکلات رخ دهد. لذا بعد از اصلاحات پدیده های اجتماعی رو به ثبات
نرفته است یعنی شکست و ناکامی جنبش اصلاحات پیروزی و کامیابی طرف مقابل را
موجب نشده. پس افول جریان اصلاحات منجر به ثبات در جامعه نشد. ما خوشحال
می شدیم که یک ایده به استناد و شاخصهای بین المللی و داخلی موفق می شد ولی
معضلات اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی نه تنها رو به بهبود نگذاشته
بلکه انتخابات سال 88 را مقایسه کنید با بحران کوی دانشگاه، کدام یک نگران
کننده تر بود؟ نم یشود سر را در برف فرو برد و مدعی شد که اوضاع خوب بوده
است، بلکه منجر به یک شکاف عمیق در بدنه اجتماعی با دولت شد، بعد به نهاد
سیاسی انتقال یافت و فکر می کردیم حل میشود ولی بدتر شد. یعنی بحران حادتر و
بی اعتمادی گسترده تر شده تا جایی که عمق نگرانیها افزایش یافته است. خب
این نشان می دهد که ما از آلترناتیو جریان اصلاحات کارکرد خوبی ندیدیم.
امیدوارم من اشتباه بکنم ولی هنوز ما بحث از بحران می کنیم. مطبوعات دوم
خرداد به خصوص خود من تصور میکردند با داشتن عمق اجتماعی می توان نفوذ و
دایره ابتکار عمل حکومت را در مطبوعات اصلاح طلب کاهش داد اما خلاف این
تصور محقق شد. یعنی برخلاف به اصطلاح نفوذ اجتماعی اصلاحات یک شبه روزنامه
های زیادی تعطیل شد. اینکه چه پیامدهایی داشت، حکومت باید پاسخ دهد. رشد
قارچ گونه رسانه های فراسوی مرزها به زبان فارسی که هنوز در راه ند حاصل آن
تصمیم بود که اینها ابتکار عمل رسانه ای و مدیریت افکار عمومی را به دست
خواهند گرفت و در سایه نبود مطبوعات قدرتمند بومی صحنه گردان خواهند شد. من
بسیار در این زمینه نگران هستم چون پیام های یک طرفه، غیرقابل کنترل و
خارج از نظارتی تولید می شوند که اصلا به صلاح کشور و نظام نیست. در حال
حاضر مرزهای رسانه ای برداشته شده و پیام می رسد. من در ساحت خبر لباس
احرام می پوشم شاید کسی به افکار من اشکال و ایراد بگیرد و به آن شک کند
ولی در مورد حرف های بودن من در زمینه مطبوعات هیچکس تردید ندارد. تولید
پیام زمانی ممکن است که خریدار پیام وجود داشته باشد. اگر خریدار وجود
داشته باشد هیچ اتفاقی نمی افتد. عین پفک نمکی است که زمانی تولید می شود
که آن را بخرند والا کارخانه اش تعطیل می شود. BBC عربی قبل از الجزیره در
سال 1971 یا 1972 اولین رسانه بین المللی به زبان عربی بود دو سال بعد
گوینده اعلام کرد به دلیل مشکلات مالی دولت انگلستان از این به بعد شاهد
BBC عربی نخواهید بود. صفحه بسته شد تا ولادت الجزیره در سال 1994 و رشد
مخاطب آن باعث شد که انگلستان مجدد به فکر راه اندازی BBC عربی افتاد و بعد
که بازار خلاء پیام در ایران را دیدند فارسی را هم تاسیس کردند. فقط هم
عربی و فارسی نیست، BBC به زبان های مختلف روسی، لهستانی و... تولید برنامه
دارد.
موسوی: اینها تلویزیونی نیست.
شمس الواعظین: اختیار دارید. در هاتبرد بروید و es را بزنید، نهادهای
رسانه ای اسپانیا می آید، زبان را انتخاب کنید، ببینید چند زبان دارد
برنامه پخش می کند. فقط فارسی ندارد، آن را هم تا چند وقت دیگر راه می
اندازند. در حال حاضر 25 رسانه فارسی زبان در دنیا وجود دارند که دولت ها
پشتسر آن هستند پس فقط BBC نیست البته ایران هم از این بازار دارد استفاده
می کند. من به آقای موسوی می گویم چرا العالم راه اندازی شده می گوید چون
ایرانی است. اصلا جغرافیا رسانه به هم ریخته است.
موسوی: همه حرف ما این است که ایرانی است.
شمس الواعظین: العالم که برای ایران نیست برای جهان عرب پیام دارد.
جالب است که مسائل مربوط به ایران در حال حاضر تنها در پرس تی وی قابل
مشاهده است. شبکه یک پخش نمی کند ولی پرس تی وی پخش می کند. رسانه های جهان
هم به نقل از پرس تی وی وابسته به ایران اخبار کشور را دنبال می کنند. این
رسانه مجبور است تا در دنیا آزادانه عمل نماید تا دریافت کننده پیام داشته
باشد. ایران هم اکنون به 63زبان رسانه دارد. سوال این است که وقتی ایران
در این زمینه فعال عمل می کند و شبکه های اطلاع رسانی نظیر پرس تی وی،
العالم، کوثر و... را راه اندازی کرده چطور دیگر کشورها نکنند. در فضای
مجازی تولید پیام دیگر مرزی وجود ندارد. پرس تی وی یک رسانه حرفه ای است،
تردیدی وجود ندارد لذا همانطور که آفرین می وییم به پرس تی وی یا العالم
باید بدانیم که در مقابل هم حریف اقدام به تولید پیام می کند. لذا طبیعی
است که رسانه های فارسی زبان خارجی فعال باشند. اول باید مساله را حرفه ای
دید و بعد به دنبال آن رفت که این شغل چگونه است. روزنامه جامعه 500 هزار
تیراژ پیدا می کند. اول باید به آن حرفه ای نگاه کرد بعد به دنبال بررسی
محتوای آن رفت و بعد آن را نقد کرد. بعد از روزنامه جامعه به زندان افتادم.
بحث محافل امنیتی با ما این بود که نظام جمهوری اسلامی به روزنامه جامعه
نیاز دارد ولی به شرط آنکه پای پذیرش پارهای از پروتکل ها بیاید. من می
گویم و همیشه هم تکرار کرده ام در چارچوب منافع ملی کشور عمل میکنم. من یک
موی گندیده مساله داخلی را به هیچ چیز خارجی و بیگانه نمی فروشم ولی اجازه
بدهید این پیام بومی تولید بشود اگر اینطور شود نیروی بیگانه قادر نخواهد
بود تا با پتانسیل های ایرانی رقابت کند. یکی به خاطر فاصله تولیدکننده با
مصرف کننده پیام است چرا که وقتی نتواند یک دوربین در محیط بگذارد ناکارآمد
می شود. در حال حاضر این رسانه ها دارند بی رحمانه رقابت می کنند. شما
تولید داخلی را افزایش بدهید جلوی واردات پیام را بگیرید. به محض آنکه ما
از تولید پیام فراتر می رویم دیگر رسانه های خارجی ناکارآمد می شوند. کشور
زحمات زیادی می کشید تا در زمینه تولید گندم و گوشت خودکفا شود به آن خاطر
که ملتی موفق است که از گندم تولید شده خودش نان بپزد و از نخ بافته شده
خودش لباس بدوزد. من این مساله را سرایت می دهم به پیام همانطور که در
زمینه خودکفایی گندم تلاش می شود تا موانع برداشته شوند باید در حوزه خبر
نیز کوشش کند والا پیام از بیرون می آید و این باعث میشود که تاثیرگذاری
خارجی ها بر افکار عمومی ما زیاد شود، الگوها تغییر پیدا کند و در برابر
دولت مقاومت صورت گیرد. چرا فکر می کنید این امر غیرطبیعی است. باید مجال
تولید پیام در کشور را داد. خدا را گواه می گیرم وقتی تیراژ مطبوعات فعلی
را می بینم و مطلعم نگران کننده است. حکومت از روزنامه می خواهد تا پیامی
تولید کند که تاثیر بگذارد. مجال کار به ما بدهند همراه با تعیین خطوط قرمز
شناخته شده و تعریف شده، نه انبساطی و قبض و بسطی، اولین کسی که به این خط
قرمزها چشم می گوید، شمس الواعظین است. بنده معتقدم نمی شود خط قرمز وجود
نداشته باشد حتی CNN و فاکس نیوز هم خط قرمز دارند. وقتی اسرائیل به غزه
حمله میکند CNN پخش نمی کند. بنده مدعی هستم که قادر به زانو درآوردن رسانه
های خارجی فارسی زبان هستم به شرطی که موانع آن را برطرف کنند. ما فرزندان
این میهن و ما مدافعان منافع ملی می توانیم این کار را بکنیم.
مثلث: استراتژی نظام در رابطه با مطبوعات دوم خرداد چگونه بود؟
موسوی: صحبته ای آخر آقای شمس الواعظین خیلی خوب بود و ما را به وجد
آورد. ایشان گفتند اگر خط قرمزها وجود داشته باشد ما می توانیم رسانه های
خارجی را اوت کنیم. قطعا اگر چارچوب های قانونی رعایت شود ما ایرادی
نداریم. در آسیب شناسی مربوط به روزنامه های دوم خردادی یکی از ایراداتی که
وجود داشته افراط و عبور از خط قرمزها بود. شما نیز اشاره کردید که
مطبوعات اصلاح طلب در آن زمان یک تحلیل غلط داشتند و فکر می کردند عمق
اجتماعی شان برای آنها مصونیت خواهد آورد یا اجازه تعرض حکومت به رویکردهای
متخذه را نمی دهد.
شمس الواعظین: شما تایید میکنید عمق اجتماعی روزنامه های دومخردادی را؟
موسوی: خیر، من می خواهم این را نفی کنم چون خودتان گفتید ما عمق نفوذ
سنت را در اجتماع نمی دانستیم. یعنی به نظر من طبقه نخبگان دوم خرداد و طیف
سیاسی که دنبال پروژه سیاسی بودند و با این هدف به راه اندازی مطبوعات
اقدام کردند تصورشان این بود که دگردیسی اجتماعی با تغییر نگرش سیاسی رخ
خواهد داد که یک خطای تحلیلی بود. یعنی همه کسانی که به خاتمی در دوم خرداد
76 رای دادند آن افق فکری و ذهنی سیاسیون اصلاح طلب را نداشتند و این
اشتباه در تحلیل موجب شد که دنبال کنندگان پروژه به سمت افراط بروند و عبور
از خط قرمزها و قانون را در دستور کار قرار دهند و به مرحل های برسند که
خلاف منافع ملی عمل می کردند. به همین دلیل شما می بینید که در بخشی از
روزنامه های دوم خردادی تعرض صریحی به اعتقادات مردم صورت می گیرد. یعنی
منحصر به ارکان حاکمیت و ساختارهای حقوقی نظام نیست و به بحث های اعتقادی
را هم ورود میکنند. هیچ وقت آن مطلب نوشته شده توسط گنجی باعنوان "خون به
خون شستن محال آمد محال " از یاد ما نمی رود. عزاداری عاشورا که یک عمق
1400ساله دارد که با این مطلب قصد ارائه تحلیل دیگر را داشتند. برخی
روزنامه ها با این تصور که عمق اجتماعی نیم میلیونی دارند تندروی در جهت
گیری را دنبال کردند در حالیکه روزنامه هایی نظیر همشهری هم چنین تیراژی
داشتند.
شمس الواعظین: خیر، تیراژ آن 280هزار بود.
موسوی: فارغ از این مباحث خود شما گفتید که 2الی3 روزنامه چنین شرایطی
را داشتند. الان هم 3-2 روزنامه سنتی پرتیراژ هستند و مابقی کژدار و مریز
منتشر می شوند لذا آن زمان هم خیلی شرایط متفاوت از حال نبود که 110 مجله و
روزنامه با تیراژ 500 هزار وجود داشته باشد. نظام هم در ابتدای کار با یک
مماشاتی با قضیه برخورد کرد و سعی داشت تا رویه ها را اصلاح کند همان چیزی
شما می گوید از شما برای حضور در جلسه شورای عالی امنیت ملی دعوت می شد
گویای این صحبت من است که نظام به روزنامه های اصلاح طلب اعتماد داشت و
تفکر آن بود که از امثال شمس الواعظین که در زمینه مطبوعات حرفه ای هستند
می توان کمک گرفت. کما اینکه نظام مقوله دوم خرداد را هم پذیرفت. در
انتخابات سال 76 به رغم آنکه بخشی از نظام نظر دیگری داشتند اما نتیجه را
پذیرفتند و به نتیجه تشکیک نکردند. حتی قبل از دولت خاتمی نیز پذیرش مجلات و
روزنامه های دگراندیش هم وجود داشت مگر اینکه شرایط حاد میشد و افراط و
تفریطها آستانه تحمل را میگذراندند. در دولت هاشمی، سلام، کیان، جهان اسلام
و نشریات فرهنگی دگراندیش دیگر فعال بودند. اما در سال 79 نخوت سیاسی و
رسانه ای باعث شده بود که برخی روزنامه ها احساس کنند هر کاری قصد کنند
اتفاق می افتد. حتی آقای بهزاد نبوی گفته بود ما تا 25سال دیگر در حاکمیت
هستیم. یعنی بعد از دوم خرداد ذهنیت پیروزمندانه نخبگان سیاسی شکل گرفت که
هر کاری بکنند مطلوب مردم است و حتی یک جاهایی احساس می کردند عامه جامعه
نمی فهمد، آنها می فهمند. لذا مسائل اقتصادی از دایره پیگیری ها بیرون
میرود. آن زمان تصور می شد آزادی اولویت اول و مطالبات معیشتی مردم در رتبه
دهم هستند. یا بعد از دوم خرداد فکر می کردند که باید ساختارهای سنت به هم
ریخته شود و از این بابت نهادهای انتصابی و انتخابی مطرح و به آن دامن زده
می شد. در حالیکه حتی رهبری نیز توسط مجلس خبرگان انتخاب شد که توسط مردم
برگزیده می شود. هجمه به هاشمی رفسنجانی نیز با این ذهنیت صورت گرفت و فکر
کردند حالا که هاشمی را از عرش به فرش کشاندند هر کار دیگری را هم می
توانند انجام دهند. این ذهنیت پیروزمندانه باعث شد که چارچوبها و خطوط قرمز
نادیده انگاشته شود و به مباحث اعتقادی مردم، نهادهای حاکمیتی و شخصیت های
نظام تعرض صورت بگیرد. نمونه های متعدد راجع به این مثال وجود دارد که در
کتب آسیب شناسی دوره اصلاحات ثبت و ضبط است. بعد از قضایایی نظیر 18 تیر،
نظام احساس کرد تداوم این حرکت در راستای منافع ملی نیست. شما که میگویید
فصل الخطاب قانون نیست.
شمس الواعظین:


نوشته شده توسط ramin h 89/8/13:: 3:35 صبح     |     () نظر




خبرگزاری فارس: مناظره‌ای
با هدف آسیب شناسی مطبوعات بین شمس الواعظین سردبیر روزنامه‌های توقیف شده
توس، جامعه و نشاط، و سیدنظام الدین موسوی مدیرمسئول روزنامه جوان برگزار
شد.





به گزارش سرویس
فضای مجازی خبرگزاری فارس، مناظره‌ای با هدف آسیب شناسی مطبوعات و به ویژه
مطبوعات اصلاح طلب بین شمس الواعظین، سردبیر روزنامه های توقیف شده توس،
جامعه و نشاط، و سیدنظام الدین موسوی، مدیرمسئول روزنامه جوان، در مثلث
برگزار شد.

طی مناظره مباحث مطرح شده گاهی فراتر از حوزه نقد مطبوعات رفت و آنچه
در نهایت به دست آمد اشتراک نظر میان دو طرف بحث بود. اینکه شمس الواعظین
تندروی های اصلاح طلبان را در عرصه رسانه ای پذیرفت و گفت حاضر است در
چارچوب خط قرمزها به فعالیت مطبوعاتی بپردازد. سید نظام الدین موسوی هم ضمن
نقد مطبوعات زنجیره ای، عدم وجود این رسانه ها را نتیجه عملکرد خود آنها
دانست.
با توجه به برگزاری نمایشگاه مطبوعات و داغ بودن مباحث حوزه رسانه در
این ایام خواندن این مناظره می تواند مفید باشد و ضمن آسیب شناسی رسانه ها
به خصوص مطبوعات اصلاح طلب که موجبات آسیب رسیدن به فرصتهای رسانه ای کشور
را فراهم کردند، راهکارهای تعامل میان حوزه های قدرت و مطبوعات بررسی شده
است.

مثلث: آقای شمس الواعظین! گفت وگو را از شما به عنوان کسی که در راه
اندازی و هدایت بسیاری از مطبوعات اصلاح طلب یا زنجیره ای نقشی بارز
داشتید، آغاز می کنیم. به نظر شما کار مطبوعاتی برای اصلاح طلبان استراتژی
بود یا تاکتیک؟
شمس الواعظین: من خیلی تستی به این پرسش ها جواب می دهم. اگر سوال این
باشد که مطبوعات وسیله است یا هدف، یک سوال قبل آن باید مطرح شود که کار
مطبوعات یک حرفه است یا تفریح؟ من معتقدم، حرفه است. این حرفه وسیله ای
برای انجام کاری است و ابزاری است برای رساندن یک پیام. بنابراین مطبوعات
می شوند جزو حرفه هایی که واسطه هستند بین نهاد اجتماعی و سیاسی کشور.
مطبوعات دوم خرداد هم از این قاعده مستثنی نبودند. تحولی در کشور شد که به
نیازهای روز کشور پاسخ می داد. از این رو بهتر است به زبان آمار چند نکته
بازگو شود. قبل از دوم خرداد 825 امتیاز نشریه وجود داشت که درصدی از آنها
منتشر نمی شدند. مجموع تیراژ روزنامه ها در کشور قبل از دوم خرداد 76، در
حدود 200-100 هزار نسخه بوده است. ایران در رده بندی جهانی توزیع سرانه
مطبوعات در آخر فهرست با کسب رتبه 168 قرار داشت. لذا خیلی عقب بود. میزان
زمانی که اختصاص به مطالعه مطبوعات داده می شد بین 18 الی 23 دقیقه بود و
عمدتا روزنامه ها با سوبسیدهای دولتی اداره می شدند. به لحاظ جامعه شناختی 8
میلیون فارغ التحصیل دانشگاهی در کشور وجود داشت و میزان تحصیلکرده ها و
باسوادان به برکت نظام جمهوری اسلامی ایران به 83 درصد رسیده بود و فقط 17
درصد بی سواد بودند. برای قشر تحصیلکرده به ازای هر 65 نفر یک روزنامه
تولید می شد. بعد از دوم خرداد تیراژ روزنامه ها رسید به 2/4 میلیون نسخه
در روز، برای هر 18 نفر یک روزنامه تولید شد. رابطه دولت و ملت در اثر
آزادی مطبوعات کمی صمیمانه تر شد و فضای بیاعتمادی در کشور تقریبا کاهش
پیدا کرد. البته حوزه سیاست و ساخت سیاسی کشور را اندکی نگران کرد. چون
ساخت سیاسی کشور همراه با تحول دوم خرداد پیش نیامد که به دلایل آن کاری
نداریم که این از نقاط آسیب پذیر مطبوعات دوم خرداد بود. قبل از توقیف
گسترده مطبوعات، پلیس راهنمایی کشور می گفت میزان جرائم پایین آمده، میزان
انضباط تردد مردم در چهارراه ها در حال افزایش است و تخلفات کمتر شده است.
رئیس بانک مرکزی آن زمان اعلام کرده بود که میزان بدهی های مردم به بانکها
در حال کاهش است و مطبوعات آن دوره توانستند یک خلائی را به عنوان نهاد
واسط پرکنند. یادمان باشد که در سال 76 اینترنت تازه آمده بود و ما نگران
بودیم که امروز نگرانی های ما به وقوع پیوست. ماهواره وجود نداشت ولی
پیشبینی می شد شبکه تصویری جدیدی به نام ماهواره طی 10 سال آینده کل کشور
را فرا می گیرد و می بایست خود را برای چنین عصری آماده کنیم تا با تولید
پیام، دریافت کننده بتواند رسانه های بومی را انتخاب کند و رسانه های
فراسوی مرزها را برنگزیند. اتفاقی که هم اکنون افتاده است یک بخش گویای صحت
رفتار مطبوعات دوم خرداد بود. بدون آنکه ساحت کسی را از خطاها مبری کند.
در واقع انگیزه اصلی، ایجاد فضایی جهت رقابت با رسانه های خارجی بود که در
حال حاضر همه جای کشور را فرا گرفته اند به طوری که رسانه های بومی ما در
رقابت های شدید یکطرفه به نفع رسانه های فراسوی مرزها قرار دارند و تولید
پیام توسط رسانه های بومی ما به شدت کاهش پیدا کرده است. این آمار نگران
کننده برای هر جامعه ای بود از جمله برای جامعه ما که جوان است و هم اکنون
مشکلات تولید پیام در کشور به شدت یک طرفه شده و به سود رسانه های خارجی و
بیگانه در حال حرکت است و تقریبا شامل همه چیز هم دارد می شود. برای راه
اندازی شبکه های فارسی زبان رقابت افتاده چراکه این وسط یک خلائی وجود دارد
و یک بازار عمده 70 میلیونی با مصرف بالا که باعث شده رقابت مذکور را شدت
ببخشد.
مثلث: آقای شمس به ساختار سیاسی و رشد قارچ گونه رسانه های فارسی زبان
خارجی اشاره کردند. جناب آقای موسوی! چرا بیشتر بدنه آن رسانهها به خصوص
BBC از مطبوعاتی های اصلاح طلب تشکیل شده است؟ این واقعیت به نوعی نگرانی
ساختار سیاسی کشور به روزنامه های جریان اصلاحات را توجیه می کند، چرا که
تداعی میشود که هدف نهایی آنها تغییر ساختار قدرت بوده است.
موسوی:راجع به نقد مطبوعات اصلاح طلب از موخره صحبت های آقای شمس
الواعظین شروع می کنم چون آمارهایی را ارائه کردند که فارغ از میزان صحت و
سقم آنها فرض را بر صحیح بودن می گذاریم. منتها ایشان گفتند در حال حاضر
فضا به سمتی رفته است که چون رسانه های اصلاح طلب نیستند مردم به رسانه های
بیگانه گرایش پیدا کرده اند. من چنین نظری را ندارم و معتقدم این قیاس
درستی نیست چون آن مقطع اینترنت تازه راه افتاده بود و سایت های سایبری با
این شدت و کیفیت نداشتیم. شبکه های ماهوارهای هم به تکثر حال حاضر نبودند.
لذا نمی شود گفت اگر آن گرایش به مطبوعات دوم خرداد ادامه می یافت دیگر
توجهی به رسانه های خارجی نمی شد. البته من چون آمار دقیقی ندارم نمی خواهم
نظر قطعی بدهم که چقدر از افرادی که به تماشای شبکه های ماهوارهای می
نشینند سیاسی هستند و چه تعداد بیشتر به برنامه های فان، کارتون و سرگرمی
علاقه دارند اما به هر تقدیر نمی توان ادعا کرد که اگر مطبوعات سیاسی دوم
خرداد ادامه فعالیت می دادند مردم پای برنامه های سرگرمی، فیلم و سریال های
شبکه های ماهوارهای نمی نشستند. بحث دیگر آنست که ایشان گفتند در دوم
خرداد یک حرکت درون جوش مبتنی بر قانون و منافع ملی شکل گرفت و مسیر را به
سمتی برد که مردم قانونگرا شدند، درصد مشکلات پایین آمد، میزان قانون شکنی
کاهش یافت و مسائل بانکی و اقتصادی به سمت بهینه شدن پیش رفت. بنده بر این
باورم که این مساله نیز با تفسیر جناب شمس الواعظین وجود نداشته است. از
همان مقطع که ایشان مدعی نظم اجتماعی هستند ما هیجانات و اغتشاشات گسترده
ای را مشاهده کردیم که مصداق بارز قانون شکنی بودند. شاید گفته شود که
اتفاقات رخ داده ناشی از عوامل سیاسی بودند ولی می بینیم بعد از مسابقات
فوتبال تیم ملی در مقدماتی جام جهانی2002 نظم اجتماعی به گونه ای به هم می
ریزد که هیچ وقت قبل از آن مشاهده نشده بودند. اما راجع به اصل مطبوعات دوم
خرداد، اگر رویش و پیدایش یکباره مطبوعات بعد از دوم خرداد را در راستای
توسعه فرهنگی و سیاسی جامعه بررسی کنیم معتقدم که همه مقوله این نیست. یعنی
بعد از آن تاریخ اینگونه نبوده که این رویش کاملا حرفه ای و درون جوش
اتفاق افتاده باشد. من بخشی از این ماجرا را یک پروژه می دانم یعنی یک عامل
دولتی و سیاسی در این مقوله دخیل بود. چون به فرض صحت آمارهای ارائه شده
از سوی آقای شمس الواعظین، دولت قبل از خاتمی، به دست کارگزاران بود و آنها
در دولت اول خاتمی قسمت عمده کار را برعهد داشتند به طوری که عطاالله
مهاجرانی، وزیر ارشاد شد ضمن آنکه آقای خاتمی نیز در دولت اول هاشمی
رفسنجانی وزیر ارشاد بود، لذا قیاس بین این دو دولت را درست نمی بینم. به
نظر من یک پروژه سیاسی اتفاق افتاد و مطبوعات دوم خردادی بخشی از این پروژه
بودند که خودجوش به راه نیفتادند. به طوری که می بینید عمده کسانی که در
راس مطبوعات دوم خرداد قرار گرفتند به جز شخص شمسا لواعظین، افراد سیاسی
بودند، موسوی خوئینیها، روزنامه سلام، حجاریان یک عنصر سیاسی و امنیتی،
عبدالله نوری و... از جمله کسانی بودند که از عرصه سیاست به حوزه مطبوعات
ورود کرده بودند. لذا این طور نبود که یک بستر فرهنگی فراهم شود که افرادی
کاملا حرفه ای که به دنبال کارکرد حرفه ای مطبوعات با هدف ارتقای سطح
فرهنگی کشور بودند به این حوزه ورود کنند. به همین خاطر ظهور و بروز
مطبوعات سیاسی بعد از دوم خرداد زیاد شد. به رغم آنکه آقای شمس الواعظین از
قانونمندتر شدن جامعه صحبت کردند بنده می گویم مطبوعات دوم خردادی چنین
هدایتی را انجام ندادند و مشی و گفتمان غالب بر آن روزنامه ها عموما سیاسی
یا فرهنگی به معنای طرح مسائل ایدئولوژیک بود. دگردیسی های معرفتی که آن
موقع طرح و دنبال شد و سعی بر آن بود که به جامعه تحمیل شود. از منظر آسیب
شناسی اگر این مطبوعات و رسانه ها در راستای منافع و قانون کشور عمل می
کردند کار به اینجا نمی رسید که یک نوع بی اعتمادی بین ساختار نظام و
مطبوعات شکل بگیرد. چون مطبوعات دگراندیش قبل از دومخرداد هم وجود داشتند.
آقایشمسالواعظین، ماهنامه کیان را با رویکرد دگراندیش در مقابل دیدگاه های
رسمی نظام اداره می کردند ولو آنکه یک انتقاد دوجانبه ای میان نظام و کیان
رخ می داد اما برخوردی به این صورت انجام نمی شد. به غیر از ماهنامه کیان
که عمدتا توسط عناصر انقلابی و مذهبی اداره می شد حتی جریانات ادبی که
بیشتر اپوزیسیون بودند و به نوعی دگراندیش اعتقادی تلقی می شدند نشریه
داشتند و فعالیت هم میک ردند و برخورد با آنها تنها در زمانی رخ می داد که
وضعیت به حالت حاد می رسید اما در دوم خرداد روند به گونهای طی شد که
حاکمیت و مطبوعات با هم سرشاخ شدند و این نشانگر آن بود که پروژه سیاسی یاد
شده که در غالب مطبوعات دنبال می شد با منافع ملی و نظام تطابق نداشت، لذا
ادعای ایجاد اعتماد مابین حاکمیت و مردم توسط مطبوعات دوم خردادی قابل
خدشه است چرا که برآیند کار روزنامه های اصلاح طلب، ایجاد اعتماد بین این
دو نبود چه بسا موجب واگرایی هایی شد که حتی برخی فعالان مطبوعاتی جریان
اصلاحات رفتند خارج کشور و مواضع کاملا ساختار شکنانه در برابر نظام
گرفتند.
مثلث: آقای شمس الواعظین! جناب موسوی معتقدند که روزنامه ها و نشریات
دوم خرداد که از طرف چهره های سیاسی هدایت می شد آن پل ارتباطی میان مردم و
حاکمیت که شما از آن نام بردید را نقض کردند، در واقع گفتند خطوط حزبی و
جناحی سیاسیون بود که در مطبوعات ظهور و بروز پیدا میکرد و به خواست مردم
توجه نمی شد حتی تا جایی این مسائل پیش می رفت که با عدم شفاف گویی بروز
یکسری تنشهای اجتماعی را هم در پی داشت. نظر شما در مورد مسائلی که آقای
موسوی گفتند چیست؟
شمس الواعظین: اگر یک جمع بندی سریع از صحبتهای آقای موسوی داشته باشم
آنست که مشکل دو تا شد، یکی اینکه همه نکاتی که من در مقدمه گفتم ایشان نفی
و چیزی را جایگزین نکردند.
موسوی: بنده گفتم این یک پروژه سیاسی بوده است.
شمس الواعظین: معلوم است همه چیز پروژه سیاسی است. اینکه اشکال پروژه
چه بود و چه رویکردی داشت و... که بتواند جایگزین بحث من شود از سوی شما من
نشنیدم. اعتماد و عدم اعتماد مردم نشانه هایی دارد که در زبان آمار بروز
پیدا می کند. نکته دوم عرایض ایشان، بنده را بیشترترساند چراکه مدعی بودند
مطبوعات آن زمان مطابق منافع ملی عمل نکردند و اضافه کردند بخش زیادی از
مدیران مطبوعات چهره های سیاسی کشور بودند. این شخصیت های سیاسی که به
وسیله مطبوعات مطابق منافع ملی عمل نکردند من را نگران می کند. یعنی ما به
این رسیدیم که عبدالله نوری، سعید حجاریان، موسوی خوئینیها و بعد هم
احتمالا آقای خاتمی مطابق منافع ملی عمل نکردند. چه کسی ارزیاب است که
میزان نزدیکی و دوری این افراد را به منافع ملی می سنجد؟ آقای موسوی.
اگر چنین بحثی مطرح شود من نگرانیام زیاد می شود چون کشور ما مولد
شخصیت های سیاسی خلاف منافع ملی از اول انقلاب تا الان می شود اگر این گونه
آمار داده شود، از اول دولت موقت ما نیرو تربیت کردیم خلاف منافع ملی.
اختلاف با نظام با عدم سازگاری و فقدان تطابق با منافع ملی، دو موضوع
جداگانه است. اگر می گفتید اختلاف نظر میان مسئولان عالی رتبه نظام با
مسئولان دوم خرداد وجود داشت بنده پذیرا بودم ولی وقتی مرز را روی منافع
ملی و عدم تطابق می گذارید به آن معناست که رئیس جمهور سیدمحمد خاتمی خلاف
منافع ملی عمل کرده است. آقای موسوی! به جای طرح این مباحث بیاییم و خودمان
را راحت کنیم. در حرف های شما یک پارادوکس جدی وجود داشت، لذا در بدبینانه
ترین حالت ممکن نقطه تضادها، اختلافنظر سیاسی است. نه شما قائل به
اختلافات اعتقادی ارزشی درباره انقلاب اسلامی هستید و نه من. بنابراین اگر
نقاط بحث ما محدودتر شود خیلی راحت تر می توانیم به نتیجه برسیم چون اگر
حوزه ها گسترش یابند نگران آن می شوم که من و شما داریم تربیت نسلی را
انجام می دهیم که اباحی گراست و خلاف اعتقادات ملی عمل می کند و حدود و
مصداق های آنها نیز رئیس جمهور یا تئوریسین یک بخش از دستگاه امنیتی کشور
آقای حجاریان یا وزیر کشور عبداله نوری و... هستند. حالا شما که می گویید
مرعوبین غرب ولی این نام این افراد مرا نگران می کند.

موسوی: بله، من گفتم پروژه سیاسی و نه اعتقادی.
شمس الواعظین: پس باید اینگونه گفت که مسئولان مطبوعاتی کشور که همه
سیاسی بودند، این حسن مطبوعات بود یا عیب آن. من و شما در یک جا می توانیم
هم عقیده باشیم که من بیشتر روی این آسیب شناسی مساله دارم. معتقدم مطبوعات
دوم خرداد به دست آدم های حرفهای ژورنالیست اداره نمی شد و این از اشکالات
مطبوعات دوم خرداد است. شخص من ناقد به این مقوله هستم. من حدود 35 سال
کار مطبوعاتی می کردم و نمی توانستم یک امتیاز بگیرم ولی عبدالله نوری روز
اول که رفت امتیاز بگیرد، با درخواستش موافقت شد. این یک نوع تعارض و
معیارهای دوگانه ای بود که وجود داشت. خود این را به خاطر اثبات حرف های
خودمان نفی نکنیم. من نمی دانم وقتی از منافع ملی حرف زده می شود چه تعریفی
پشت آن قرار دارد. اینها در دانش سیاسی یکسری شاخصه هایی دارد که دارای
قرائت هایی نیز هستند. احتمالا شما قرائت مطبوعات دوم خردادی از منافع ملی
را درست نمی دانید چون خود اشخاص تعریف کننده منافع ملی هستند و منافع ملی
چیز مجزایی غیر اینها نیست. این افرادی که نام برده شد همه افرادی نزدیک به
امام و بیت ایشان بودند و خیلی احکام بزرگی از امام داشتند. بنابراین
اختلاف نظر من با آقای موسوی، اختلافی سیاسی است که اگر وارد حوزه های دیگر
شود خطرناک می شود آن وقت به شاخص و داور نیاز داریم. اگر داوران را هم در
مباحث عقل گرایانه معرفی کنیم، اسم شخصیتها را که بیاوریم یک مشکل به وجود
می آید چون حوزه منافع ملی و سیاست... به هم آمیخته می شود. اینکه
شاگردهای من در حال حاضر در BBC فارسی مشغول فعالیت هستند درست است. ما یک
بحث فرم داریم و یک بحث محتوا. من رسانه را فرم می دانم. در حال حاضر مثلث
یا روزنامه جوان یک جایگاه حرفه تلقی می شود و پیامی که در این فرم ریخته
میشود تعیین کننده گرایش شماست. BBCو سایر رسانه های فراسوی مرزها و حتی
داخلی اول یک وسیله هستند. آنکه می رود آنجا کار می کند اول به دنبال شغل
است. من وقتی به زبان آمار صحبت می کنم مستندات آن را هم دارم تا آقای
موسوی دچار شک وتردید نشوند. در سال، 1380 فارغ التحصیل رشته علوم ارتباطات
در رشته روزنامه نگاری داریم ولی بازار کار اینها در مقایسه با دیگر فارغ
التحصیلان دانشگاهی بسیار پایین است بنابراین عمدتا اینها تغییر شغل می
دهند یا در روابط عمومی ها مشغول به کار می شوند یا اصلا کار نمی کنند. اگر
کسانی که کار می کنند روزنامه شان بسته شود بالاخره مجبورند بروند جای
دیگر دنبال کار بگردند و محدود به داخل کشور نمی شود. چهار میلیون مهاجر به
خارج رفته اند، چند هزار تای اینها روزنامه نگارند؟ چون چهره شان را زیاد
می بینیم و رسانه های فارسی داریم به چشم می آیند والا تعدادشان فوق العاده
پایین است نسبت به جمعیتی که مهاجرت کرده اند. تا به حال کسی به دنبال شغل
چهار میلیون نفر رفته که مشخص شود چه کار دارند می کنند؟ روزنامه نگاران
هم به خاطر آنکه روزنامه هایشان اینجا بسته شد رفتند آنجا مشغول به کار
شدند. اخیرا به مسئولان گفتم روزنامه ها را نبندید، هیچ روزنامه نگاری به
خارج کشور نمی رود. دو هزار روزنامه نگار در حوادث اردیبهشت سال 79 بیکار
شدند. یک بخش اینها به خارج از کشور مهاجرت کردند. رفتن اینها به خارج از
کشور صحت ادعای شما را اثبات نمی کند بلکه اگر قرار به اثبات یک مقوله باشد
صحبت روزنامه نگاران مبنی بر آنکه وقتی با محدودیت حوزه کاری مواجه شدند و
امنیت شغلی آنها سلب شد به خارج رفتند، اثبات می شود. در حال حاضر هم که
اینها در خارج مشغول هستند تولیدکننده پیام نیستند آنها شاغل در آن رسانه
ها می باشند حالا آن رسانه ها چه رویکردی در قبال ایران دارند بماند. معلوم
است که هیچ گربه ای محض رضای خدا موش نمی گیرد! آن حوزه سیاست را دارد
دنبال می کند، من در این نکته تردید ندارم. اینکه از یک روزنامه نگار توقع
داشته باشیم برود تا التزام صددرصدی به ارزشها داشته باشد و شغل خود را به
دیگر مسائل ترجیح ندهد انتظارات خارج از پتانسیل افراد است چون، اول شغل
است. الان اگر در خیابان فرد بیکاری مشاهده شود بدون پرسش علت محکوم می شود
بنابراین اگر وی به دنبال شغلی رفت که به دلایلی موجب اختلاف نظر شد نباید
محکوم شود که چرا برای تهیه یک لقمه نان این کار را کرده است. اگر شمس
الواعظین به دعوت رسانه های خارجی پاسخ منفی داد و به آنها نپیوست این یک
باور و مساله شخصی است چراکه معتقدم تولید پیام تنها در داخل کشور می تواند
تاثیرگذارتر باشد، از اینکه به خارج از کشور رفت چیزی عوض نمی شود.
محکومیت روزنامه نگاران به دلیل خروج از کشور را نمی پذیرم و تنها آن را یک
مساله شغلی می دانم و بعد سیاسی. باید در این زمینه ها خیلی محتاط عمل کرد
چون بعدها راجع به اظهارات ما قضاوت خواهند کرد.
موسوی:چند نکته را آقای شمس الواعظین گفتند، اینکه مدعی پارادوکس در
عرایض بنده بودند در صورتی که صحبت های خود ایشان آکنده از تناقض بود. شما
می گویید افرادی که رفتند آنجا به دنبال شغل بودند و من چنین تصوری ندارم
ضمن آنکه شما می گویید در اردیبهشت 79، دو هزار نفر روزنامه نگار بیکار
شدند، در این مساله نیز انقلت جدی دارم.
شمس الواعظین: من عضو انجمن صنفی روزنامه نگاران بودم.
موسوی: من هم عضو بودم علاوه بر آنکه یکی از ایرادات جدی به انجمن آنست
که به رغم حمایت و پشتیبانی همه روزنام هنگاران از آقای شریعتمداری کیهان
گرفته تا آقای موسویخوئینی ها، ولی در نهایت انجمن صنفی روزنامه نگاران
تبدیل به شاخه ای از اپوزیسیون نظام جمهوری اسلامی شد که نهایتا آن را
تعطیل کردند. این را نمی توانید منکر شوید که انجمن برای بحثهای معیشتی و
شغلی روزنامه نگاران کاری نکرد و در یک فاز موضع گیری سیاسی افتاد.
شمس الواعظین: می توانید نمونه هایی از مسائلی را که می فرمایید
بگویید.
موسوی: موارد متعدد.
شمس الواعظین: یک مورد بیاورید که انجمن صنفی راجع به سیاست بیانیه
داده باشد.
موسوی: تمام کسانی که انجمن را به دست گرفتند چهره های سیاسی بودند.
شمس الواعظین: شما به چهره چه کار دارید.
موسوی: شما بگویید کجا غیرسیاسی موضع گرفتید، همه مواضع سیاسی بود.
شمس الواعظین: من یک نمونه از شما می خواهم، مستند بگویید در چه تاریخی
این اتفاق افتاده است. من آدمی هستم که تمام بیانیه های انجمن صنفی را می
نوشتم. لذا بگویید کدام بیانیه و موضع غیرحرفه ای بوده است.
موسوی: من الان بیانیه ای ندارم ولی عموم مواضع شما سیاسی بود. روندی
که طی شد تا زمان تعطیلی سیاسی بود و در قالب پروژه ای بود که گفتم.
شمس الواعظین: من به عنوان دروازه بان خبر از شما تقاضا دارم که متمایز
از افراد عادی عمل کنیم. وقتی دو خبرنگار روبه روی هم نشستند یکی شان
حداقل مدعی روزنامه نگاری است، خودم را می گویم.
موسوی: من هم روزنامه نگارم.
شمس الواعظین: من و شما در ساحت خبر باید کاملا مستند صحبت کنیم. وقتی
شما می گویید همه مواضع انجمن صنفی روزنامه نگاران سیاسی بوده باید تاریخ،
سال و شماره بیانیه را نیز بگویید. اگر نمی توانید به موضوع یک بیانیه
اشاره کنید با کلی گویی که نمی شود چیزی اثبات یا رد کرد. همه بیانیه ها را
من نوشتم. اگر شما یک مورد را نام ببرید یا به آن اشاره کنید یقه اولین
کسی که می گیرم خودم است. بعد نمی توانید عرض کنید متوسل به چهره ها می
شوید، شما با چهره چه کار دارید؟
موسوی: ما مجادله که نمی کنیم می خواهیم مناظره کنیم. شما صحبت فرمودید
بنده هم دارم عرض می کنم. موضوع صحبت من انجمن صنفی نبوده من نظر افکار
عمومی را می گویم. بالاخره افکار عمومی یک برآیند و نظری دارد و راجع به
این موضوع قضاوتی دارد. در مورد انجمن صنفی روزنامه نگاران آنچه مشخص است
این بود که...
شمس الواعظین: شما نظر افکار عمومی را از کجا آوردید؟
موسوی: کاملا مشخص و معلوم است.
شمس الواعظین: چه چیز آن مشخص و معلوم است؟
موسوی: همین که برآیند رفتار انجمن صنفی روزنامه نگاران سیاسی بود.
شمس الواعظین: این نتیجه و برآیندی که فرمودید نظرسنجی شده است؟
موسوی: بعضی چیزها نیاز به نظرسنجی ندارد.
شمس الواعظین: باید دقیق صحبت کنیم، باید بگوییم مطابق بیانیه 2001
یونسکو اعلام شد که ایران در میان این کشورها قرار گرفته است.
موسوی: شاید معیار ما یونسکو نباشد. شاید آنها شاخصه های خاص خودشان را
داشته باشند. من خودم به عنوان یک شخص که می توانم قضاوت کنم. به عنوان
شخصی که طرف مناظره با شما هست میگ ویم؛ من وعده کثیری که با آنها صحبت
کردم معتقدیم روش انجمن صنفی روزنامه نگار سیاسی بوده است.
شمس الواعظین: موضع آخری که اتخاذ و حوزه نظرات را محدود کردید را می
پذیرم. اما آن افرادی که نام بردید می توانستند در انتخابات شرکت کنند و
مسیر را تغییر دهند. تمام شد و رفت.
موسوی: در انتخابات خیلی وقتها عملکرد به گونه ای بود که به خاطر رفتار
سیاسی انجمن خیلی ها شرکت نمی کردند و میزان رای دهندگان مجمع به نصاب نمی
رسید. برگزیدگان قانونی نبودند.
شمس الواعظین: مجمع با انتخابات فرق می کند.
موسوی: مجمع برای انتخابات بود.
شمس الواعظین: مجمع برای تغییر اساسنامه بود و انتخابات شرایط دیگری
داشت.
موسوی: من نمی خواهم به بحث انتخابات و شیوه های آن ورود کنم اما آنچه
مشخص است رفتار انجمن به جایی رسید که توقیف و تعلیق فعالیت را در پی داشت.
در مورد آنکه گفتید افراد دنبال شغل بودند و برای همین رفتند BBC و VOA
واقعا اینطور نیست. آمار آن دو هزار نفر که شما گفتید الان هم بیکارند درست
است؟ من به این صحبت انقلت دارم.
شمس الواعظین: من چنین صحبتی نکردم، من گفتم در اردیبهشت سال 79 که
حدود 110 روزنامه و مجله بسته شد، دو هزار نفر بیکار شدند.
موسوی: 110 روزنامه بسته شد؟
شمس الواعظین: 25 روزنامه یک شبه تعطیل شد.
موسوی: دلیل آن بحث منافع ملی بود.
شمس الواعظین: من کاری به دلیل ندارم. شما می گویید رقم اشتباه است به
عنوان روزنامه نگار یک تعداد نسبی برای هر روزنامه و مجله در نظر بگیرید.
آیا این رقم کمتر از 20 نفر آدم می شود؟
موسوی: خیلی از این افراد در دو جا کار می کردند.
شمس الواعظین: چون اینطور بود دو هزار نفر شد والا 4000 نفر می شد.
موسوی: بالاخره به این عدد شک دارم اما حالا که اصرار می کنید به صحت،
قبول می کنم.
شمس الواعظین: من صادقانه به شما می گویم، 2130 نفر بیکار شدند.
موسوی: به فرض هم که این اتفاق افتاده باشد آیا بیکار شدن به معنی آنست
که کار دیگری در این کشور نیست؟ من واقعا...
شمس الواعظین: یعنی توصیه می کنید شغل خود را عوض کنند! تشکر می کنم.
موسوی: نه درمطبوعات فعالیت کنند. خیلی ها در جاهای مختلف مشغول کارند.
شما می گویید BBC یک شغل است، من این را قبول ندارم.
شمس الواعظین: من گفتم BBC شغل است؟
موسوی: شما گفتید طرف برای شغل به BBC رفته است.
شمس الواعظین: بله، من گفتم. شما او را محکوم می کنید که رفته BBC و
معتقدید که نباید می رفت.
موسوی: بله، چون آنجا بحث منافع ملی مطرح می شود که عرض کردم. شما
تعریف منافع ملی را نسبی می کنید بعد می گویی که این مساله صرفا یک شعار
است. اما منافع ملی شاخص دارد یکی آنست که شما با کشوری که سیاست خارجی آن
در تضاد کامل با کشور شماست همسو نشوید. خودتان گفتید که این رسانه ها برای
رضای خدا موش نمی گیرند یعنی کاملا به صورت طراحی شده شبکه BBC فارسی راه
اندازی شد. آیا غیر از منافع ملی انگلیس است یا VOA برای آمریکا؟
شمس الواعظین: دلیل آن را از من سوال می کنید؟ به خاطر عدم وجود شغل
است.
موسوی: این نیست.
شمس الواعظین: شما دلیل را بگویید.
موسوی: آنها به دنبال تاثیرگذاری براساس منافع ملی خود هستند، البته در
کشورهای دیگر.
شمس الواعظین: مگر شما به دنبال تاثیرگذاری نیستید؟
موسوی: این نیست، در مورد ما متفاوت است. شما مغلطه نکنید. رسانه ای که
در ایران در چارچوب منافع ملی دنبال تاثیرگذاری است باBBC و VOAیکی است؟
شمس الواعظین: بله، یکی است. می دانید چرا، چون العالم، پرس تی وی و...
را ایران راه انداخته تا تاثیرگذار باشد.
موسوی: اشکالی ندارد چون العالم و پرستی وی در راستای منافع ملی دارند
عمل می کنند ولیBBC و VOAدر راستای منافع ملی انگلستان و آمریکا برنامه
تولید می نمایند.
شمس الواعظین: یعنی چی؟ نمی فهمم صحبت شما را.
موسوی: یعنی شما به عنوان یک ایرانی بین العالم و پرس تی وی باBBC و
VOAفرقی قائل نیستند؟
شمس الواعظین: به لحاظ رسانه ای میگ ویید؟ منظور شما چیست؟
موسوی: شما دارید مغلطه می کنید. بالاخره پشت سر یک رسانه هدفی است.
شمس الواعظین: من حرفی را می زنم که شاید بابت آن برای من دردسر ایجاد
شود.
موسوی: بنده هم بابت هر حرفی که می زنم برایم دردسر ایجاد می شود. صبح
بنده دادگاه بودم. این طور نیست که من هم هر صحبتی بکنم آزاد باشم. آن
افرادی که رفتندBBC و VOAهدفشان شغل نبوده است. مثلا آقای رمضانپور شغل در
ایران پیدا نکرد که رفت؟ این شخص معاون وزیر ارشاد بوده است. مسعود بهنود
که تا چند وقت پیش در روزنامه اعتمادملی مطلب می نوشت و جلوی اوگرفته نمی
شد. کما اینکه برخی هم که رفتند اصلا شغل آنها روزنامهنگاری نبوده است.
شمس الواعظین: مثلا چه کسی؟
موسوی: علی افشاری یا اکبر عطری.
شمس الواعظین: اینها روزنامه نگار نیستند.
موسوی: ولی افشاری در VOA می آید صحبت می کند یا در رادیو زمانه فعال
است. پس این استدلال که در اینجا شغل نیست و ناچاراً رفتند را قبول ندارم.
خیلی از افرادی که با شما کار می کردند نرفتند. یا شغل عوض کردند یا در اشل
و حرفه دیگری مشغول شده اند. شاید در میان این افرادی باشند کسانی که با
جمهوری اسلامی هم زاویه داشته باشند ولی نمی خواهند خلاف منافع ملی عمل و
به کشور خود خیانت کنند. در جای دیگری از صحبت هایتان گفتید اگر حجاریان،
عبداله نوری و... حذف شوند پس چه کسی می ماند، من می گویم در یک نظام برای
اولین بار نیست که یک شخص دچار این قضیه می شود. ما در طراز عالی بنی صدر
را داریم. وی رئیس جمهور بود ولی با رجوی و منافقین همسو شد. اینکه افراد
در درون نظام بودند دلیل نمی شود که در تمام طول زندگی به منافع ملی فکر
کنند. یک فرد احتمال دارد در یک مقطع زمانی به یک نتیجه ای برسد حتی اگر
عامدانه هم نباشد. این شخصیت هایی که نام بردید در بره های درون نظام بودند
ولی مواضعی گرفتند که آن مواضع با چارچوب های جمهوری اسلامی همخوانی
نداشت. شما می گویید چرا تعطیل کردند؟ شما نیز قسمتی از صحبتهای من که راجع
به فعالیت چهره های سیاسی در مطبوعات دوم خرداد بود را وارد دانستید و آن
را آسیب دانستید. این افراد در قالب یک پروژه سیاسی در راس روزنامه ها قرار
گرفتند و چون داشتند یک پروژه سیاسی را تعریف می کردند که در تضاد با
حاکمیت و کلان نظام بود موجب شد نظام واکنش نشان دهد و با آنها برخورد کند.
آنجا که شما می گویید برخی بیکار شدند، من در وهله اول این آقایان را مقصر
می دانم، چون پروژه سیاسی را برای کسانی که شاید مانند آنها فکر می کردند
تعریف نمودند. این ایراد وجود دارد.
شمس الواعظین: من اصلا نگرانی ام رفع نشد.
موسوی: من ملزم به رفع نگرانی شما نیستم.
شمس الواعظین: ولی ملزم به اثبات حرفتان هستید.
موسوی: بله هستم.
شمس الواعظین: اگر شخصیتی مانند افرادی که نام بردید خلاف منافع ملی
عمل کردند که تایید می کنید چه انتظاری از روزنامه نگاران که به گفته
خودتان نروند BBC و VOA کار کنند؟ 400 نفر از روزنامه نگاران در چند سال
گذشته مهاجرت کردند. من چون مسئول در انجمن صنفی هستم این آمار دقیق را می
دهم چون شما به آمار شک دارید.
موسوی: منظورتان انجمن منحله است؟
شمس الواعظین: خیر، انجمن صنفی روزنامه نگاران منحل نشد.
موسوی: منحل شد.
شمس الواعظین: به عنوان یک روزنامه نگار دوباره دارید یک خبر نادرست می
دهید.
موسوی: اما انجمن منحل شد. این خبر، دقیق است.
شمس الواعظین: از کجا می گویید دقیق؟
موسوی: همه روزنامه ها چاپ کردند.
شمس الواعظین: آقای موسوی! من دارم شک می کنم.
موسوی: که من مسلمانم؟
شمس الواعظین: نه، تردید پیدا می کنم که شما عناصر چهارگانه خبر را
بدانید که بعد از صحت و اطمینان از خبر، بیان کنید. من این مساله را در
مقام مسئول یک روزنامه می گویم. انجمن صنفی روزنامه نگاران منحل نشده بلکه
توقیف شده است. درب آن پلمپ شد ولی تمام عناصر آن دارند قضیه را دنبال می
کنند. اعضای هیات مدیره در حال پیگیری مسئولیت های خود هستند. دیوان عدالت
اداری اعلام کرده است که انجمن صنفی باید مجمع عمومی راه بیندازد برای آنکه
تغییر اساسنامه بدهد تا نصاب شرکت در مجامع عمومی پایین بیاید. لذا
دادگاهی نشده که بخواهد تعطیل شود.
موسوی: من به نقل از وزارت کار گفتم.
شمس الواعظین: وزارت کار هم که بیانیه داده گفته مشکل انجمن صنفی به
لحاظ قانونی هنوز حل نشده است و این به برگزاری مجمع و تغییر اساسنامه
مربوط می شود.
موسوی: یعنی فعالیت انجمن در حال حاضر قانونی نیست.
شمس الواعظین: این مطلب را نگویید برای آنکه پروانه اش هنوز دست ماست.
هیچکس نیامده بگوید پروانه شما لغو است. چون اگر لغو باشد دیگر پلمپ نیست.
موسوی: وزارت کار به یک انجمن دیگر مجوز فعالیت داده است.
شمس الواعظین: امکان ندارد.
موسوی: من براساس اخبار به شما می گویم.
شمس الواعظین: من نمی گویم که امکان ندارد که یک انجمن جایگزین و موازی
راه نیفتاده باشد، می گویم امکان ندارد که وزارت کار فعالیت انجن صنفی
روزنامه نگاران را غیرقانونی اعلام کند. چون صلاحیت این کار را ندارد. ضمن
آنکه طی گفت وگوهایی که با وزیر کار داشتیم مسائلی طرح شد که اگر انجام شود
انجمن مورد تایید مجدد قرار می گیرد. من نمی خواهم به جزئیات وارد شوم چرا
که هنوز گفت وگوها با وزارت کار ادامه دارد. وزارت کار با یک انجمن منحله
گفت وگو نمی کند. فارغ از این مباحث من خیلی می پسندم که شما بگویید حکومت
با برخی شخصیت های سیاسی اختلاف نظر پیدا کرده است از جمله عبدالله نوری،
سعید حجاریان، خوئینی ها و... که موجب شده برخی سکوت کنند، برخی بروند و
برخی تغییر رویکرد بدهند لذا مشی دیگری در این کشور حاکم شده است. بهتر است
که اتهام ضدیت با منافع ملی طی یک پروژه را بزنید چرا که اگر چنین اتفاقی
بیفتد بعد من با شما مواجهه می کنم. چراکه می گویم از کجا معلوم افراد
باقیمانده در حوزه قدرت حکومتی خلاف منافع ملی عمل نمی کنند؟
موسوی: خب مواجهه کنید. ما برای این کار اینجا آمدیم.
شمس الواعظین: نه، بعد ما یک جا می رسیم که شما پاسخ ندارید بدهید.
موسوی: شاید شما پاسخ نداشته باشید.
شمس الواعظین: اشکال ندارد اگر من پاسخی نداشته باشم اعلام می کنم.
موسوی: از کجا می دانید من پاسخی ندارم؟
شمس الواعظین: چون وقتی یک چیزی را نفی می کنید همین طور می بایست
ادامه بدهید ضمن آنکه شاخص هم نداریم.
بقیه در مطلب بعدی..................................


نوشته شده توسط ramin h 89/8/13:: 2:51 صبح     |     () نظر
سلام دوستان جوانان دختران و پسران زیبا و دوست داشتنی فارسی زبان به دلکده خوش

 اومدین تا بحال اینجا میومدین و مطلبی میخوندین و عکسی نگاه میکردین و نظری

 میدادین اما  از این به بعد میتونید از چت روم انلاین دلکده هم استفاده کنید و در یک

 فضای صمیمی با دوستان دختر و پسرتون گفتگو داشته باشید........قدم همه تون روی
 چشم  خوش اومدین................................................................................................    .

......چت روم چت روم چت روم انلاین ....................................................

 ....      ..chatroom.........CHATROOM


کلمات کلیدی: CHATROOM، چت روم انلاین


نوشته شده توسط ramin h 89/8/8:: 12:9 صبح     |     () نظر

اطلاعیه

در پی برگزاری سه دوره
قرعه‌کشی هدایای نقدی مجموعه قهوه تلخ به اطلاع می‌رساند به علت تنوع حسابهای اعلام
شده از سوی برندگان ، اعلام شماره حسابهای غیرمعتبر و پیامک‌های غیرقابل قبول ،
تفکیک کنترل و واریز وجوه مذکور از طریق بانکهای کارگزار امری بسیار زمان‌بر و
دشوار است. دست‌اندرکاران مجموعه قهوه تلخ ضمن پوزش از این عزیزان ، پس از مذاکره
با بانکهای عامل راهکارهای اجرایی دیگری را در دستور کار خود قرار داده‌اند تا
بدینوسیله در کوتاه‌ترین زمان ممکن مبالغ هدایا را به حساب برندگان واریز
نمایند.

تا این لحظه هدایای بیش
از 8،000 نفر از برندگان به حسابشان واریز شده است
.

بسمه تعالی

سومین قرعه‌کشی هفتگی مجموعه "قهوه تلخ"
امروز یکشنبه 89/07/18 با حضور نماینده محترم دادستان، مدیرکل محترم تبلیغات و
اطلاع‌ رسانی ورازت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، تهیه کننده و تعدادی از عوامل تولید و
پخش سریال برگزار شد. قرعه‌کشی همانند سری قبلی توسط نرم‌افزار رایانه ای که به
همین منظور طراحی شده انجام گردید. از میان 946،757 پیامک قابل قبول تعداد 5،000
نفر به قید قرعه انتخاب شدند. تعدادی از شرکت کنندگان پیامک خود را به طور صحیح
وارد نکرده بودند که متأسفانه از قرعه‌کشی خارج شدند.

سری چهارم این مجموعه روز سه‌شنبه 20 / 07 /
89 توزیع می‌شود

.

دومین مرحله قرعه کشی "قهوه
تلخ"

دومین مرحله قرعه‌کشی هفتگی سریال قهوه تلخ ، یکشنبه 11 مهر با حضور
نماینده دادستان، مدیرکل تبلیغات و اطلاع‌رسانی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهیه
کننده مجموعه و تعدادی از عوامل تولید و پخش سریال برگزار شد. این قرعه‌کشی همانند
دوره قبل توسط نرم‌افزاری که به همین منظور طراحی شده است انجام شد. از میان
1،246،613 پیامک بدون ایراد ارسال شده و مورد تأیید، 5000 نفر به قید قرعه انتخاب
شدند. این افراد پیامکی حاوی خبر برنده شدن خود در قرعه‌کشی دریافت خواهند کرد و
باید شماره کارت بانکی خود را به همراه نام بانک کارگزار از طریق پیامک به شماره 
30002222100100 ارسال کنند.

 

 

اطلاعیه

به اطلاع کلیه بینندگان و خریداران محترم
سریال قهوه تلخ میرساند به علت تقارن با ایام سوگواری شهادت امام ششم شیعیان، این
مجموعه این هفته با سه روز تأخیر از صبح روز سه شنبه توزیع خواهد شد. این تأخیر
صرفآ مختص مجموعه سوم بوده و در رویه کلی توزیع تغییری ایجاد نخواهد
کرد.


برگزاری اولین مرحله قرعه کشی خریداران قهوه
تلخ

اولین دوره قرعه کشی جوایز خریداران مجموعه قهوه تلخ
دیروز 89/07/04 با حضور نمایندگان محترم دادستانی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ،
عوامل سریال و اصحاب رسانه برگزار شد. در این مراسم برندگان 4500 جایزه 200،000
ریالی و 500 جایزه 500،000 ریالی مجموعه اول قهوه تلخ شناخته شدند که از صبح روز
یکشنبه با آنها تماس گرفته می شود تا با اعلام شماره کارت بانکیشان ، مبلغ جایزه به
حساب واریز گردد.

استقبال فوق‌العاده از قهوه تلخ

عرضه جدیدترین سریال مهران مدیری در شبکه نمایش خانگی با
استقبال فراوان مخاطبان مواجه شده است. مجموعه قهوه تلخ به
کارگردانی مهران مدیری و تهیه‌ کنندگی مجید و حمید آقاگلیان که از سه‌شنبه گذشته در
فروشگاهای معتبر عرضه شده در نخستین روز ارائه به شدت مورد استقبال مردم قرار گرفته
است. فروش بیش از 500،000 نسخه از این مجموعه طنز در روز نخست توزیع در سراسر کشور،
نوید استقبال خوب مردم می‌باشد. به نظر می‌رسد با این آمار فروش طی پخش اول ، این
سریال در پخش قسمتهای بعدی نیز به همین شکل رکوردشکن باشد.

این مجموعه که توسط شرکت پخش الوند توزیع می‌شود طبق برنامه‌ریزی به صورت هر
هفته سه قسمت در اختیار علاقمندان قرار خواهد گرفت.

روزنامه بانی فیلم

28 / 06 / 89

اطلاعیه

سریال قهوه تلخ از فردا در دسترس عموم خواهد بود و این 3 روز تاخیر به
دلیل روش متفاوت تکثیر و توزیع سریال اتفاق افتاد.
مجموعه دوم این سریال از شنبه
دو هفته بعد 89/07/03 توزیع خواهد شد که از این تاریخ به بعد سریال قهوه تلخ ، شنبه
هر هفته به طور منظم در دسترس عموم قرار خواهد گرفت.
به دلیل این تاخیر از مردم
عزیزم عذرخواهی می‌کنم.

با احترام

مهران مدیری

89/06/22

درباره قهوه تلخ

«قهوه تلخ» 32 بازیگر اصلی دارد و داستان آن با بازی سیامک انصاری در نقش مورخ آغاز ‌شد. او در ابتدای داستان که در
دنیای امروز می‌گذرد، یک فنجان قهوه تلخ می‌خورد و با خوردن آن به
تاریخ سفر می‌کند. او در طول زمان به مورخی تبدیل می‌شود که در مرور خاطرات تاریخی
خود، هربار دچار مسائلی می‌شود که این مسائل داستان‌های سریال را رقم می‌زند.

داستان‌های مجموعه تلویزیونی «قهوه تلخ» توسط امیر مهدی ژوله و خشایار الوند نوشته شده است .

قهوه تلخ با حضور

مهران مدیری (بلوتوس)، سیامک انصاری(نیما/
استاد تاریخ/ مستشارالملک)، محمدرضا هدایتی (پادشاه/ جهانگیر شاه دولو)، سحر جعفری
جوزانی (رویا/ دختر صدراعظم/ ناز خاتون)، سحر ذکریا (لعبت الملوک/ دختر پادشاه)،
رضا فیض‌نوروزی (اعتمادالملک دیلمی/ صدراعظم)، برزو ارجمند (برزو خان/ سپهسالار
اداره پیشمرگان)، بیژن بنفشه‌خواه (بیخودی الملک/ پسر صدراعظم)، آرام جعفری
(کاترین/ سوگلی)، الیکا عبدالرزاقی (فخرالتاج/ زن پادشاه)، تادر سلیمانی (رستم/
سرآشپز/ اداره امیال مبارکه)، فلامک جنیدی (کبوتر/ زن سرآشپز)


مهران مدیری کارگردان و بازیگر نام آور
ایرانی ، سازنده سریال های طنز و آشنای همه ایرانیان می باشد. مهران مدیری سال ها در عرصه تئاتر، سینما ، کارگردانی و بازیگری فعالیت داشته است. از
جمله مجموعه‌هایی که وی کارگردانی و بازیگری آنها را برعهده داشته می‌توان به موارد
زیر اشاره نمود:

 

سریال شب‌های برره، بازیگر/کارگردان، ???? (دیگر بازیگران: سعید پیردوست، سیامک انصاری، محمد شیری، ساعد هدایتی و ...)
سریال باغ مظفر،
بازیگر/کارگردان، ???? (دیگر بازیگران: محمدرضا هدایتی،سیامک انصاری،نصرالله
رادش،سحر جعفری جوزانی،شقایق دهقان،رضا شفیعی جم و ...)
سریال مرد هزار چهره،
بازیگر/کارگردان، نوروز ????( دیگر بازیگران: علیرضا خمسه، پژمان بازغی، سیامک
انصاری، رضا فیض نوروزی، اکرم محمدی، فلامک جنیدی و ....)

و امسال باسریال قهوه
تلخ
طنزی دوباره را این بار برای نمایش خانگی عرضه می
نماید.



نوشته شده توسط ramin h 89/8/6:: 1:27 عصر     |     () نظر


به گزارش آخرین نیوز به نقل از همشهری، حمله ویروس موسوم به «استاکس نت» به رایانه های صنعتی ایران و اخبار
مختلفی که در مورد آن در رسانه های خارجی و برخی رسانه های داخلی منتشر شد
همچنان بازتاب می یابد.
این ویروس نوعی «worm» یا همان کرم یارانه ای است . کرم ها،
برنامه‌هایی هستند که با استفاده از شبکه، خود را در همه ابزارهای ذخیره
(هارددیسک‌ها) کپی می‌کنند و با اشغال پهنای باند، اطلاعات را به سرورهای
از قبل برنامه‌ریزی شده می‌فرستند. کرم‌ها برخلاف ویروس‌ها نیازی به
چسبیدن به برنامه‌های دیگر ندارند. برای آشنایی با کرم استاکس‌نت به سایت
شرکت «زیمنس» که در صفحه ویکیپدیای انگلیسی این کرم آمده، مراجعه کنید.

حدود دو ماه پیش بود که رسانه‌های
خارجی و داخلی خبر انتشار یک ویروس در تعداد زیادی از کامپیوترهای صنعتی
جهان را مخابره کردند؛ ویروسی برای جاسوسی اطلاعات. «استاکس‌نت» ویروسی
است که پس از ورود به سیستم تلاش می‌کند اطلاعات سیستم‌های کنترل صنعتی را
جمع‌آوری کرده و از اینترنت برای طراحان خود ارسال کند.
در یکی
از این گزارش‌ها به نقل از سیمانتک – یکی از بزرگ‌ترین تولیدکننده‌های
ضد‌ویروس جهان- 60درصد کامپیوترهایی که این ویروس آلوده کرده در ایران
بوده‌اند. استاکس‌نت (Stuxnet) برای نخستین بار در کامپیوتر یکی از
مشتریان شرکت بلاروسی «ویروس بلوک آدا» دیده‌شد، درحالی که شش ماه از
فعالیت این کرم جاسوس می‌گذشت! ظاهرا در فراگیرشدن استاکس‌نت پای شرکت
«زیمنس» در میان است و این کرم فعالیت خود را از طریق سیستم مدیریتی
اسکادا (scada) زیمنس که معمولا در واحدهای تولیدی و صنعتی، نیروگاه‌های
برق، تصفیه‌خانه‌های آب و... مورد استفاده قرار می‌گیرد، دنبال می‌کند. پس
از ایران که در جایگاه نخست ایستاده است، اندونزی و هند در ردیف‌های بعدی
رده‌بندی کشورهای هدف استاکس‌نت قرارگرفته‌اند.

 کجا بودی؟
اینکه
استاکس‌نت از کجا آمد و به کجا رفت به درستی معلوم نیست. دلیل اصلی طراحی
و حمله استاکس‌نت نیز معلوم نشده اما سیمانتک در گزارش خود آورده‌است که
انگیزه‌های «جاسوسی صنعتی، تروریسم صنعتی یا حتی انگیزه‌های منفی برخورد
کارکنان یا کشف اطلاعات محرمانه توسط رقبای اقتصادی یا سیاسی» می‌تواند از
دلایل حمله این ویروس باشد. استاکس‌نت از یک امضای دیجیتال مربوط به یکی
از معتبرترین شرکت‌های سخت‌افزاری یعنی Realatek برای اعتباردهی به
درایوهای خود استفاده می‌کند.

 چرا آمدی؟
با
قاطعیت نمی‌توان گفت حمله استاکس‌نت به کامپیوترهای صنعتی جنبه سیاسی هم
داشته‌ یا نه. شاید در میان اخبار و تحلیل‌ها درباره این ویروس،
سیاسی‌ترین مطلب، گزارش‌های رسانه‌های خارجی باشد؛ «استاکس نت در ایران
جاسوسی می‌کند» همین تیتر کافی است تا مخاطب، «سیاست» را دریچه نگاه خود
به ماجرای استاکس‌نت انتخاب کند. این گزارش‌ها، از احتمال خروج اطلاعات
صنعتی و محرمانه مربوط به فعالیت‌های هسته‌ای و نظامی در واحدهای صنعتی و
دانشگاهی ناشناخته، می‌گفت که عاملی برای نگرانی مسؤولان قلمداد شده‌ بود.
رسانه‌های خارجی مدعی شده‌اند که جمع‌آوری این اطلاعات می‌تواند بهانه‌ای
برای گسترش تحریم‌ها باشد.
دکتر حاتم، یکی از معاونان وزیر صنایع
و معادن و رئیس شورای انفورماتیک این وزارتخانه به دانستنیها می‌گوید:
«بزرگ نمایی و هیاهوی رسانه‌ای که در ماجرای ویروس استاکس‌نت روی داد،
خودش یک ویروس بود! چگونه است که هشت ماه از یک حمله ویروسی می‌گذرد و بعد
رسانه‌های جهانی، گزارش خبری، علمی، تحلیلی پخش می‌کنند که ویروس آمده و
مقصدش ایران بوده؟ چه دلیلی دارد زمانی خبر را منتشر کنند که سرویس‌های
جمع‌آوری اطلاعات خاموش شده ‌باشند؟» او عقیده دارد بزرگ‌کردن این خبر با
هدف ضعیف جلوه‌دادن ما صورت گرفته‌است و  این جنجال رسانه‌ای هم بیش‌از
اندازه بوده‌است.
در برابر این حمله سایبری چه کردید؟
دکترحاتم
می‌گوید:« ما بسیاری از سرورهایی که این اطلاعات را جمع‌آوری می‌کردند
شناسایی کردیم و چه‌بسا دوستان ما در همین مسیر اطلاعات غلط و هدف‌داری
نیز منتقل کردند و البته بسیاری از اطلاعات طرف‌های متخاصم را هم جمع‌آوری
کردیم اما بنا نداریم در این مورد زیاد صحبت کنیم.»
رئیس شورای
انفورماتیک وزارت صنایع و معادن، تعداد «آی‌پی»‌های آلوده به این ویروس در
ایران را 30هزار اعلام کرده و می‌گوید: «راهکارهای مقابله با این ویروس
ارائه شده و روی سایت وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات قرار گرفته‌است. در
سطح جهانی نیز آنتی‌ویروس‌هایی طراحی شده که با تکیه بر این اقدامات
می‌توان گفت حذف این تهدید سایبری در حال حاضر امکان‌پذیر است و کار مشکلی
نیست.
یعنی این ویروس دیگر تهدیدی برای کامپیوترهای صنعتی نیست؟
چرا،
این ویروس می‌تواند کامپیوترهای شخصی و حامل‌های اطلاعات را نیز آلوده کند
و به شکل غیرفعال تا ماه‌ها در حافظه‌های جانبی و کامپیوترهای شخصی بماند
و پس از انتقال به سیستم‌های صنعتی فعال شود. ازطرفی آنتی‌ویروس‌های
ارائه‌شده هنوز به‌طور کامل بومی نشده‌اند و کامپیوترهای شخصی هم حفاظت
مناسبی ندارند. برای همین نمی‌توان این حمله را تمام شده فرض کرد.
چرا این ویروس توانست به این شکل در کشور ما فعالیت کند؟
فضای
امنیت اطلاعات کشور دچار نقص‌هایی است که برای رفع آنها به پرکردن خلاهای
قانونی نیاز داریم. بسیاری از زیرساخت‌ها و دروازه‌های ورود و خروج
اطلاعات در کشور ما به‌طور کامل ایمن نیستند. چرا که نه سخت‌افزار آن را
داریم و نه نرم‌افزارش را.

  زلزله در دنیای مجازی
هر
چند برخی ماجرای استاکس‌نت را بزرگ‌ترین حمله ویروسی به کامپیوترهای صنعتی
ایران می‌دانند اما مدیرکل دفتر صنایع برق، الکترونیک و فناوری اطلاعات
وزارت صنایع می‌گوید، این تازه شروع کار است! محمود لیایی عقیده دارد
حمله‌ها در دنیای مجازی درحال گسترش است؛ «این ویروس هشت ماه است که در کل
دنیا شروع به‌کار کرده. اما تنها دوماه است شناسایی شده و شش ماه اطلاعات
صنعتی کشورهای دنیا را سرقت کرده‌است. طراحان استاکس‌نت راه عدم شناسایی
آن را هم پیش‌بینی کرده‌اند. طوری‌که ویروس پس از انتشار و انجام ماموریت،
ردپای خود را هم پاک می‌کند. علت این‌که در شش ماه اول فعالیت خود نیز
شناسایی نشد، همین امر بوده‌است.»
آقای لیالی برآوردتــان از خسارت‌های این حمله ویروسی چقدر است؟
هزینه
احتمالی ضربه‌ای که با سرقت اطلاعات به واحدهای صنعتی واردشده یا می‌شود
هنوز مشخص نیست، اما عدد و رقمی به شکل خوش‌بینانه برای پاکسازی این ویروس
پیش‌بینی کرده‌ایم که نزدیک به 21میلیارد تومان است.


نوشته شده توسط ramin h 89/8/1:: 7:28 عصر     |     () نظر
شبکه ایران: "قصد جسارت به پیشکسوت‌ها را ندارم ولی من نمی‌توانم تا سنین پیری منتظر بمانم از دفتری تلفن بشود و نقشی پیشنهاد شود و آفیشی تعیین کنند. این برایم کافی نیست"

شهاب حسینی که این روزها دوره پرکاری را در عرصه سینما می‌گذراند به تازگی اعلام کرده از بازیگری دلزده شده و می‌خواهد مدتی خودش را بازنشسته کند."من دو سال تعهدات کاری دارم و وقتی این‌ها تمام شود مسلما وقفه‌ای خواهم داشت.به این وقفه نیاز دارم تا به رفت‌وروب و تمیز کردن بایگانی مغزم بپردازم."

منتظرند من بازیگر در یک نمای دو نفره در یک کافی‌شاپ معجزه کنم

وی دلیل سرخوردگی‌اش را موقعیت اجتماعی بازیگر و جایگاه سینمای ایران در مجامع بین‌المللی اعلام کرده و گفته است: فرق ما این است که در آنجا آن آقای بازیگر سوار بر همه دستاوردهای تکنولوژیک سینماست، همه چیز از فیلمنامه تا موسیقی تا کارگردانی و اسپشیال‌افکت دارد کمک می‌کند تا راسل کرو بشود گلادیاتور ولی اینجا برعکس است، همه دردسرها سر من بازیگر ریخته می‌شود. همه چیز ناقص است و آن وقت یک دفعه همه منتظرند من بازیگر بنشینم در یک نمای دو نفره در یک کافی‌شاپ معجزه کنم و چشم‌ها را خیره کنم! این اتفاق شاید یک بار هم رخ بدهد ولی با این وضعیت آخرش کف‌گیر آدم می‌خورد ته دیگ. نوجوانی که نقش هری‌پاتر را بازی کرد امروز در دنیا اعتبار دارد. همه این اعتبار را به خاطر بازیگری‌اش به دست آورده؟ نه سوار بر بال خاطره‌انگیز سینما شده. ما اینجا مثل مزرعه داری شده‌ایم که فقط برای مصرف خودش می‌کارد و درو می‌کند. این سینما برای من اقناع کننده نیست.

نمی‌توانیم مرتب از همین سینما شکایت کنیم، خود ما مقصریم

حسینی در عین حال ضمن اشاره به گلایه سینماگران در جشن خانه سینما یادآور شده است: در طول برگزاری جشن داشتم به این فکر می‌کردم که همه وقتی می‌روند روی صحنه گله و شکایتی از چیزی دارند؛ اما هیچ‌کس به این فکر نمی‌کند که این فیلم‌های روی پرده محصول خود ماست. چرا به عملکرد خودمان نگاه نمی‌کنیم ببینیم ما به عنوان آن جامعه فرهنگی که قرار است ایده بدهیم و فکرهای خوب داشته باشیم کجای کاریم؟ وقتی ما چنین فیلم‌هایی تولید می‌کنیم نمی‌توانیم بیاییم مرتب از همین سینما شکایت کنیم. خود ما مقصریم.

واقعا من بهترین بازیگر مرد این سرزمینم؟ نه!

حسینی که تندیس بهترین بازیگر نقش اول مرد را از این جشن دریافت کرده، متذکر شده است: من به عنوان بهترین بازیگر مرد انتخاب شدم ولی مگر واقعا من بهترین بازیگر مرد این سرزمینم؟ نه! من روی صحنه از بسیاری از بازیگران تئاتر ضعیف‌ترم. آقای مهدی هاشمی خیلی از من بهتر است. خیلی‌ها از من بهترند.

این کت چقدر بهم می‌آید، قربان خودم بروم

بازیگر فیلم "سوپر استار" در بخش‌های دیگری از این مصاحبه در خصوص مبنای رضایتش از بازی خود گفته است: مبنایش این است که وقتی نشستم تماشایش کردم یادم برود این شهاب حسینی است، خودم را نبینم روی پرده. در فیلمی که موقع تماشایش از خودم خوشم بیاید و بگویم به‌به اینجا عجب نگاهی داده‌ام، این کت چقدر بهم می‌آید، قربان خودم بروم، از این فیلم بدم می‌آید.

بازیگری ابزاری برای ارضای امپراطوری شصت-هفتاد روزه یک فیلمساز

بازیگر فیلم "در باره الی" در گفت‌وگو با ماهنامه 24 در پاسخ به معیار پذیرش یک نقش نکته جالبی را بیان کرده است: باید ببینم هدف آدمی که نقش را به من پیشنهاد می‌دهد از فیلمسازی چیست. پیشنهاد کسی را که از روی شکم‌سیری همین‌جور آمده و می‌خواهد فیلمی بسازد نمی‌پذیرم. چون چنین آدمی فقط می‌خواهد یک امپراطوری شصت-هفتاد روزه تشکیل بدهد و بنشیند آن بالا دستور بدهد و ما به او احترام بگذاریم تا ارضاء شود. بله در بهترین حالت ابزار او می‌شوی برای لذت شخصی‌اش.

به دنبال یک لقمه معرفت

وی در ادامه صحبت‌های خود آورده است: حقیقتش این است که دیگر دنبال یک لقمه معرفت برای خودم می‌گردم.اگر فیلمی به من چیزی یاد داد، آدم‌ترم کرد، با واقعیت‌های بزرگ‌تری آشنایم کرد، می‌روم و کار می‌کنم.

از طلاسازی و فوتبال و آرایشگری تا دنیای بازیگری

حسینی در بخش دیگری از این مصاحبه از علت ورود به عرصه بازیگر صحبت کرده است. وی می‌گوید: کنار درس خواندن می‌رفتم دنبال مشاغل مختلف. دو سال رفتم در طلاسازی کار کردم! در حالی که پدرم دبیر بود؛ می‌گفت من دارم به بچه‌های مردم درس می‌دهم ولی تو را نتوانستم آدم کنم! مدتی رفتم فوتبالیست شدم؛ در باشگاه نوجوانان پاس بازی می‌کردم. مدتی رفتم آموزش آرایشگری دیدم. همه جور کاری کردم. دنبال کاراکتر می‌گشتم برای خودم. تا یک موقعی به این نتیجه رسیدم این کارکتر را در بازیگری پیدا کنم. به این خاطر آمدم سراغ سینما.

اگر از اول می‌دانستم بازیگری قرار است این باشد...

بازیگر "محیا" رسیدن به شکوه انسانی را علت علاقمندی خود به دنیای بازیگری عنوان کرده و افزوده است: زمانی که تئاترهای دانشجویی کار می‌کردیم خیلی لذت‌بخش بود. دو سال برای یک تئاتر تمرین می‌کردیم تا در یک جشنواره دانشجویی دو نوبت اجرا داشته باشیم! غذایمان از صبح تا شب بیسکویت و چای بود. این‌ها را تحمل می‌کردم تا یک روز همان آدم باشکوهه بشوم. تا این‌که بزرگ شدم و فهمیدم دنیا جور دیگر است . آن شکوه گاهی اوقات در لابلای همین روابط اجتماعی به دست می‌آید. صادقانه و روشن بگویم اگر از اول می‌دانستم بازیگری قرار است این باشد قطعا می‌رفتم دنبال عشق اصلی‌ام موسیقی. من عاشق شنیدن هستم.

اعتراف می‌کنم؛نمی‌ارزد آدم همه چیز را فدای سینما کند

حسینی بازیگر خانواده‌دوستی است و معتقد است سینما آن‌قدر ارزش ندارد که آدم همه‌چیزش را فدای آن کند: من نزدیک به 15 سال است همه‌چیز را فدای کارم کرده‌ام. خانواده‌ام، پدر و مادرم، همسرم ... بچه‌ام هفت سالش شد . من نفهمیدم چه جور هفت ساله شد... اعتراف می‌کنم سینما حداقل در ایران این‌قدر ارزش ندارد. نمی‌ارزد آدم همه چیز را فدای سینما کند.

هنر تا به تالیف نرسد پیشه آدم است

وی همچنین از قصد پیوستن خود به جرگه کارگردانان خبر داده و خاطرنشان کرده است: هنر تا به تالیف نرسد پیشه آدم است. من تا وقتی که به تالیف در کار خود نرسم هنرپیشه‌ام، بعد از رسیدن به تالیف است که هنرمند می‌شوم؛ کسی که صاحبنظر و صاحب‌فکر است؛ در اندازه‌های خودم. الان به این نتیجه رسیده‌ام که با بازیگری اقناع نمی‌شوم. یا باید رها کنم و بروم سراغ موسیقی، یا بروم پشت دوربین.نقل از سایت خرد نیوز







نوشته شده توسط ramin h 89/7/17:: 12:1 عصر     |     () نظر
کد مطلب57482
6 مهر 1389 ساعت 18:34


فرارو- پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیت الله هاشمی رفسنجانی، در اطلاعیه ای نسبت به آنچه «مصادره به مطلوب سخنان ایشان توسط خبرگزاری‌های ایرنا و فارس» خوانده، واکنش نشان داده و نکاتی را در خصوص سخنان رئیس مجلس خبرگان پیرامون وقف دانشگاه آزاد، اعلام کرده است.

متن اطلاعیه دفتر حضرت آیت الله هاشمی رفسنجانی پیرامون سخنان ایشان در بابل بدین شرح است :

رسانه محترم

شیوه مذموم و غیرپسندیده مصادره به مطلوب سخنرانی‌ها که طی سالهای اخیر بر فضای رسانه‌ای کشور سایه انداخته، یک بار دیگر توسط برخی رسانه‌ها تکرار شد و به‌ خاطر عدم اطلاع رسانه‌های دیگر و استناد آنها به دو خبرگزاری معروف و رسمی کشور، یعنی خبرگزاری جمهوری اسلامی و خبرگزاری فارس، مستمسک اظهارنظرهای متفاوت و بعضاً توهین‌آمیز نسبت به سخنرانی آیت‌الله هاشمی رفسنجانی در مراسم افتتاح مجتمع دانشگاهی بابل شده است.

در صورتی که رئیس مجلس خبرگان رهبری در خصوص وقف به چند مورد اشارات مؤکد کرده‌اند:

?- اگر اموال دولتی در اموال دانشگاه آزاد باشد، مشمول وقف نمی‌شود.

?- چهار مجتهد عضو هیأت مؤسس یعنی حضرات آیات و حجج‌الاسلام والمسلمین موسوی اردبیلی، هاشمی رفسنجانی، سید حسن خمینی، قمی و همچنین آیت‌الله بجنوردی به‌عنوان ناظر، بر شرعی بودن وقف صحه گذاشتند.

?- نظر فقهی حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این زمینه اخذ شده است.

?- فکر نمی‌کنم خداوند اجازه دهد کسی این وقف را به هم بزند و اگر کسی این کار را کرد، خداوند از او قوی‌تر است و وقف را برمی‌گرداند.

معلوم نیست رسانه‌های مدعی حقیقت‌گویی و اطلاع‌رسانی واقعی، با چه نیتی بر حذف و اضافه سخنان آیت‌الله هاشمی رفسنجانی طی سالهای اخیر اصرار می‌ورزند و متأسفانه بعضی از افراد مسئول، اما بی‌اطلاع، سخنانی را بر زبان می‌آورند که شأن مسئولیت خویش را زیر سؤال می‌برند.

برای اینکه «تا سیه‌روی شود هر که در اوغش باشد»، متن سخنرانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام، موضوع دانشگاه آزاد که در آیین افتتاح مجتمع دانشگاهی بابل ایراد کردند و عیناً از نوار پیاده شده و در صورت لزوم قابل ارائه به همه مراکز اطلاع‌رسانی می‌باشد، جهت تنویر افکار عمومی در ذیل می‌آید:

«... فکری که ما برای دانشگاه آزاد اسلامی داریم، و این اموال عظیمی که الان جمع شده و با این نیروهای فوق‌العاده‌ای که به وجود آمده و هر سال هم به سرعت دارد اضافه می‌شود، فکر کردیم که انشاءالله این را جاویدان کنیم. ما وقف کردیم، با فتوای جمعی از مراجع و شخص رهبر انقلاب و فتوای خودمان که چهار نفر مجتهد بودیم، در هیأت مؤسس بررسی کردیم و همه ما فتوایمان این بود. این اموال وقف شد، الان وقف است، صیغه وقف را خواندیم، قبض و اقباض انجام شد.

به ثبت هم رسید و فکر نمی‌کنم که خداوند اجازه بدهد هیچکس، بتواند این وقف را به هم بزند و اگر کسی بتواند به هم بزند، خدا از او قوی‌تر است و پس می‌گیرد یک روزی، ما خیلی موقوفات داریم که (زمانی) گرفتند، ولی دوباره برگشته امروز، هیچ شبهه‌ای ندارد. در هر محفلی می‌خواهید بحث کنید.

گاهی می‌آیند و می‌گویند مثلاً اموال دولتی در اینهاست. اولاً اموال دولتی در آن نیست. همین زمین اینجا را مثل می‌زنم. آن موقع که ارزان بود، آقای قلی‌پور ? میلیون تومان خرید. چند سال بعد محیط زیست، آمد و گفت: ما ? میلیون قبول نداریم. دوباره قیمت‌گذاری شود که فکر می‌کنم ??? تا ??? میلیون تومان گرفتند که آخرش حل شد.
 
همین الان اگر استانداری به دانشگاه آزاد کمک کند، زمینی را اختصاص می‌دهند و قیمت زمین را به روز می‌گیرند. این که دیگر مال دولت نیست. دانشگاه آزاد خریده است. یا فرض کنید جایی را بخشیده باشند که وقتی بخشیدند، مال آن مؤسسه می‌شود.

آخرین فرض اینکه اگر چیزی از اموال دولت در دانشگاه آزاد باشد، وقف نیست. ما اموال دانشگاه را وقف کردیم. فتوای آن هم فتوای رهبری است که در شورای انقلاب فرهنگی خوانده و در آنجا ثبت شده. تعبیرشان این است که هر گروهی که تصرّف مالکانه در ملکی دارند، حق وقفش را هم دارند. تقریباً این اجماعی است.
 
از زمان مرحوم صاحب عُروة و بعد اکثر فقها همین فتوا را دارند. قبل از آن هم فقط در زمان کاشف الغطاء فتوای دیگری شده و بقیه همه همین است و تقریباً اجماع فقهی است و این اموال قطعاً وقف است و قطعاً می‌ماند.

من امیدوارم هیچ کس به خودش جرأت ندهد که کارهای بزرگی که می‌تواند صدها سال دانش کشور را تضمین بکند و آموزش کشور و تحقیقات کشور را تضمین بکند، [تضعیف کند] اصلاً پایگاه عظیم ثابت توسعه حکومت اسلامی و ایران خواهد بود.

دولتها بعداً لازم ندارند هزینه کنند. این، همه آموزش کشور را اداره می‌کنند. به سرعت هم در حال پیشرفت است. هر سال ??% توسعه داریم و این توسعه هم کیفی و هم کمّی است. انشاءالله شمالی‌ها هم خوب استقبال کردید که انشاءالله استفاده بیشتر این کار بزرگ می‌ماند.

مسئول دفتر



نوشته شده توسط ramin h 89/7/13:: 2:24 صبح     |     () نظر
با آغاز تدریس سید حسن آقا در مقطع خارج در مدرسه دارالشفا، مدیران حوزه نیز عملا بر اجتهاد وی صحه گذارده اند، چرا که تدریس درس خارج در چنین مدارسی احتیاج به تأیید مدرک اجتهاد استادان از سوی مدیران حوزه دارد
شیعه آنلاین: در آغاز سال تحصیلی جدید حجت الاسلام سید حسن خمینی، تدریس خارج از اصول فقه را در حوزه علمیه آغاز کرد.
سید مرتضی ابطحی از نویسندگان وبلاگ تورجان نوشت: سال جدید تحصیلی حوزه امسال نیز با پوشش خوب خبری از شنبه آغاز شد. البته بعضی از استادان مانند آیت الله شیخ حسین وحید خراسانی درس را از روز چهارشنبه هفته گذشته آغاز کرده بودند. معمولا در سنت حوزه روز چهارشنبه روز آغازین بوده است و این روز را «یوم الشروع» می‌گویند. اما به هر حال سال تحصیلی به طور رسمی از روز شنبه آغاز شد.
یکی از اخبار جالب توجه این روزهای حوزه، خبر آغاز درس خارج اصول فقه حاج حسن آقای خمینی است. حاج حسن آقا که تا پارسال به تدریس کتاب‌های رسائل و مکاسب شیخ انصاری و کفایه آخوند خراسانی برای طلاب سال‌های هفتم تا دهم حوزه مشغول بودند و پیش از آن نیز در دهه هفتاد برای طلاب دوره مقدمات تدریس می‌کردند، از امسال وارد تدریس در عالی ترین دوره حوزه شدند.
با آغاز تدریس سید حسن آقا در مقطع خارج در مدرسه دارالشفا، مدیران حوزه نیز عملا بر اجتهاد وی صحه گذارده اند، چرا که تدریس درس خارج در چنین مدارسی احتیاج به تأیید مدرک اجتهاد استادان از سوی مدیران حوزه دارد.//نقل از سایت پخش ایران//



نوشته شده توسط ramin h 89/7/13:: 1:41 صبح     |     () نظر

1) آرنولد بنت:
داستان نویس
انگلیسی) وی برای آنکه ثابت کند آب شهر پاریس از نظر بهداشتی
کاملا سالم است، یک لیوان از آن را خورد و در اثر تیفوئید ناشی از آند درگذشت
2)آگاتوکلس (خودکامه سراکیوز ) در اثر قورت دادن خلال دندان خفه شد.

3) آلن پینکرتون:

(موسس
آژانس کارآگاهی) آمریکا  هنگام نرمش صبحگاهی به زمین خورد و
زبانش لای دندان ماند و زخم شد و در اثر قانقاریای ناشی از این زخم
درگذشت.
4) آیزادورا دانکن:

(رقاص آمریکایی ) هنگامی که در اتومبیل بود، شال گردن بلندش به چرخ عقب اتومبیل گیر کرد و گردنش شکست وخفه شد 5 اسکندر کبیر: (پادشاه مقدونی  ) به دنبال دو روز میگساری و عیاشی در اثر تب درگذشت.
6) الکساندر:
(پادشاه یونان ) یک میمون خانگی گازش گرفت و در اثر عفونت خون در گذشت.
7) تامس آت وی:
(نمایشنامه
نویس انگلیسی ) مرد فقیری بود. به دنبال روزها گرسنگی سرانجام
یک گیته به دست آورد و با آن یک دست پیچ گوشت خرید و از شدت ولع همان لقمه
دهان پرکن اول گلو گیرش شد و خفه اش کرد!
8) تامس می:
(مورخ انگلیسی ) بر اثر بلعیدن غذای زیادی، خفه شد.
)                                9)جان وینسون:
(ماجرا جوی بریتانیا ) وی  از اسب به زمین افتاد و میخی وارونه بر زمین افتاده بود، در سرش فرو رفت
10) جروم ناپلئون بناپارت:
(آخرین بناپارت آمریکایی ) در سنترال پارک نیویورک، پایش به زنجیر سگ زنش گرفت و افتاد و در اثر زخم های حاصله در گذشت.
  11)  دوک کلارنس)
(انگلیسی ) به دستور برادرش ریچارد سوم در خمره شراب خفه شد
12) جیمز داگلاس ارل مورتون:
) بوسیله دستگاهی شبیه گیوتین که خودش آن را به اسکاتلندیان معرفی کرده بود، سر بریده شد.
13) رودولفونی یرو:
(ژنرال مکزیکی ) اسبش در شن روان گرفتار شد و سنگینی طلاهایی که به همراه داشت باعث فرو رفتن به درون ماسه شد.
14) زئوکسیس:
(نقاش یونان قرن پنجم ق.م) به تصویری که از یک ساحره پیر کشیده بود آنقدر خندید که یکی از رگ هایش پاره شد و مرد!
15) ژراردونرال:
(نویسنده فرانسوی ) با بند پیشبند، خودرا از تیر چراغ برق خیابان حلق آویز کرد.
16) فرانسیس بیکن:
 براثر گرفتاری در یک سرمای ناگهانی گرفتار شد و درگذشت.
17) فالک فیتز وارن چهارم:
(بارون انگلیسی ) در بازگشت از یک جنگل، اسبش در باتلاق افتاد و فالک که زره پوشیده بود، در درون زره اش خفه شد.
18) کلادیوس اول:
(امپراتور روم ) با یک پر آغشته به سم خفه شد.
19) کنت اریک مگنوس آندرئاس هرس ستنبورگ)
این انگلیسی در اثر خشم ناشی از مستی، با سیخ بخاری به دوستش حمله کرد، اما خودش توی بخاری افتاد و سوخت.
20) گریگوری یفیموویچ راسپوتین:
وزنه ای به بدنش بستند و در رود نوا غرقش کردند.
21) لایونل جانسن:
(شاعر انگلیسی  از روی چهارپایه پشت بار به زمین افتاد و در اثر زخمهای حاصله در گذشت

22) لنگی کالیر:
(کلکسیونر آمریکایی ) در خانه خود و در تله ای مهلک درگذشت. تله را برای دستگیری دزدان کار گذاشته بود.
23) مارکوس لیسینیوس کراسوس:
(سیاستمدار رومی ) این رهبر بدنام و صراف رمی به دست سربازان پارتی با ریختن طلای مذاب در حلقش درگذشت.
24) هنری اول:
(پادشاه انگلیسی ) در اثر افراط در خوردن مارماهی دچار ناراحتی روده شد و مرد.
25) یوسف اشماعیلو:
(کشتی گیر ترک) بر اثر سنگینی طلاهایی که به کمرش بسته بود در دریا غرق شد. چون نتوانست به راحتی شنا کند
.


نوشته شده توسط ramin h 89/7/2:: 4:50 صبح     |     () نظر
   1   2   3      >